به گزارش عصر توریسم همه چیز خوب پیش می رفت، حرف ها به همان رسم همیشگی «خندوانه» با مهمانانش با خاطره همراه بود و شوخی و خنده و به تناسب مهمان، موضوعات متناسب با حوزه كاری او. این دفعه یك دیرینه شناس میهمان این برنامه پربیننده شبكه نسیم بود.
به گزارش عصر توریسم به نقل از ایسنا، تا جایی همه چیز خوب پیش می رود؛ تعریفی مناسب از باستان شناسی، خاطراتی كه توجه مردم و هر صنف را به تاریخ كشور بیشتر جلب می كند و حتی درخواست هایی برای توجه به تاریخ كشورمان، آثار تاریخی و سر زدن بیشتر به موزه ها. تا ۱۵ دقیقه پس از ورود باستان شناسِ میهمان برنامه هم روند به همین منوال است تا وقتی «جناب خان» شخصیت محبوب وارد گود می شود.
او هم كلمات و دیالوگ های جاافتاده ای را كه می تواند مخاطبان را با كار یك «باستان شناس» بیشتر آشنا كند، وارد بحث می كند؛ «ترانشه»، «گیاه باستان شناسی»، «كربن ۱۴» و….
در میانه صحبت ها حتی این حرف ها هم مطرح می شوند كه «سازمان میراث فرهنگی نمی تواند به تنهایی این همه اثر را حفظ كند، آثار تاریخی زیادی كه نه اعتباری برای حفاظت شان هست نه افرادی كه برای این كار تربیت شده باشند، پس نیاز به سیاست گذاری و نظارت دستگاه ها و همكاری مردم هست.
اگر مردم به آثار باستانی كه متعلق به خودشان است توجه نكنند، همین هم كه هست از دست می رود. آثاری كه در ۱۰ موزه آمریكا هستند در سال ۶۰۰ میلیون نفر بیننده دارد و آنها دیدن این آثار را یك نوع تفریح می دانند برای خانواده هایشان، كودكان و میانسالانِ خود، یك تفریح ارزان قیمت.»
از سوی دیگر رامبد جوان هم تلاش می كند سهم خندوانه را برای توجه مردم به موزه ها بیشتر كند، با این ایده كه در قرعه كشی خندوانه یكی از جوایز در كنار رفتن به سینما و تئاتر، بلیت بازدید از موزه ها باشد.
اما حالا نوبت بخش طنز ماجراست.
صحنه هایی كه جناب خان با شوخی های همیشگی اش با شغل و نوع كار مهمانان، با آنها حرف می زند، با این جمله ها همراه است: «دل به كار نمی دهند، دارند خاك بازی می كنند». مجری به او اخطار می دهد كه شاید آقای دكتر از این شوخی ها ناراحت شوند. (باستان شناسان این شوخی را دوست نداشته باشند.)
به هر حال این شوخی ها از جایی به بعد، با دوره های تاریخی سروكار پیدا می كند، دوره هایی كه بخش زیادی از مردمی كه به این مباحث علاقه مند نیستند و مطالعه یا اطلاعاتی از آنها ندارند، پای آن قهقهه می زنند، اما نه باستان شناسان و حتی تعداد زیادی از فعالان مدنی و دوستداران میراث فرهنگی و این حوزه.
ماجرا به نمایش چیزهایی توسط جناب خان می رسد؛ قابلمه از دوره «كشكانیان»، آفتابه سفید پلاستیكی از دوره «دسشوریان»، شورت ورزشی از دوره «كفاشیان»، دستمال كاغذی از دوره «فینیقیان»، لوبیا چیتی دوره «چیت چیان»، نگاتیو فیلم از دوره «سانسوریان» و لقمه از دوره «لقمانیان»…
و این می شود كه علاوه بر باستان شناسان، حتی برخی موزه داران هم نسبت به نامناسب بودن این برنامه برای معرفی رشته ای فرهنگی كه وظیفه دارد از تاریخ كشورش محافظت كند، معترض می شوند و می خواهند بیانیه بدهند.

میخواستیم تخریب میراث فرهنگی را از دریچه طنز به مردم نشان دهیم
مصطفی ده پهلوان – رئیس موسسه دیرینه شناسی دانشگاه تهران – یكی از این معترضان است. وی در گفتگو با ایسنا می گوید: از همكارانم در حوزه دیرینه شناسی دلخورم كه به این قضیه، سطحی نگاه می كنند، جایی كه باید انتظار نظرات سنجیده و كارشناسانه داشته باشیم، چنین برنامه ای پخش می شود. برخی همكاران تلاش می كنند من را نسبت به این اتفاق قانع كنند، اما من قانع نمی شوم كه این یك طنز ساده است و هیچ مشكلی ندارد.
این دیرینه شناس با اشاره به فعالیت هایی كه ازحدود ۱۵ سال پیش در موزه ها و در محوطه های تاریخی فعالیت و كاوش داشته است، ادامه می دهد: در زمان فعالیتم در موزه مقدم و باغ موزه نگارستان بعنوان یك باستان شناس، با مردم و افرادی كه به امید پیدا كردن گنج و دفینه، زمین را حفر می كردند و دنبال قاچاق اشیای عتیقه بودند و همینطور مجموعه داران خصوصی مجوزدار و غیرمجوزدار برای روشن كردن وضعیت و آینده تپه ها و محوطه های تاریخی ارتباط داشتم.
او با اشاره به چند سفر كاری اش در چند سال قبل به كشورهای اروپایی و آمریكایی به بررسی این اتفاق می پردازد كه كشورهای توسعه یافته با آثار خود چطور برخورد می كنند و حتی دیرینه شناسی را چطور به مردم خود معرفی می كنند، و می گوید: سال قبل با برخی از دوستان و همكاران قصد داشتیم جشنواره ای برگزار نماییم و از هنرمندان كمك بخواهیم تا تخریبِ میراث فرهنگی را از دریچه طنز به جامعه منتقل نماییم، طنزی كه می تواند در چارچوب كاریكاتور، تئاتر، موسیقی یا فیلم كوتاه و انیمیشن عرضه شود؛ مانند داستان های «سوریلند» در مورد نحوه برخورد درست با آثار تاریخی. همان سوژه ای كه پدری به پسرش می گوید «با سوئیچ خط نكش، سوئیچ خراب می شود».

درك مان از میراث فرهنگی ۳۰۰ سال عقب تر از كشورهای دیگر است
او با بیان این كه به جرأت می گویم درك بخشی از مردم جامعه نسبت به مسائل میراث فرهنگی، نزدیك به ۳۰۰ سال عقب تر از كشورهای دیگر است، تاكید می كند: اگر بخواهیم ایران را با كشوری مانند آمریكا یا برخی كشورهای اروپایی مقایسه نماییم، بلوغ فكری، درك، شناخت از میراث فرهنگی و پی بردن به اهمیت واقعی میراث فرهنگی درصد زیادی از مردم جامعه نه ۵۰ سال، كه نزدیك به ۳۰۰ سال از دیگر مردم دنیا عقب است. قصدم توهین به مردم كشورم نیست، اما این واقعیت تلخی است كه باید مطرح شود تا شاید مردم به خود آیند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به این كه در سال ۹۳ در سخنرانی قبل از خطبه های نماز جمعه شهر سگزآباد قزوین با مردم این شهر درباره تپه های تاریخی این شهر صحبت كرده و گفته است «اگر هر كدام كلنگی در تپه ها زده باشید، حق الناس به گردن شماست و نمازتان مشكل دارد» ادامه می دهد: فردای آن روز، جوانان سگزآباد سراغم آمدند، با یكدیگر صحبت كردیم و توضیح دادیم كه داخل این ها تپه ها گنج نیست، اگر هم باشد گنج واقعی چیزی است كه جوانان این منطقه سال ها می توانند از قِبَلِ آن به هویت خود، به توسعه پایدار و گردشگری پایدار و دیگر اقدامات كاربردی بپردازند كه میراث فرهنگی در دنیای آینده می تواند با آنها روبه رو شود. با نهایت تأسف، با وجود یك میلیون محوطه تاریخی در كشور، هیچ كدام سالم نیستند.

هر كس می تواند با یك دید متفاوت طنز بسازد اما نه…
ده پهلوان با تاكید بر این كه بطور قطع هر كشور، هر برنامه ساز و هر هنرمندی می تواند به یك مبحث از دید طنز آن نگاه كند، می گوید: طنز برای زیر سوال بردن دیرینه شناسی و میراث گذشته می تواند یك مساله باشد، اما نه این كه بگوییم سلسله «كشكانیان» یا سلسله «دستشوریان». نه این كه آفتابه پلاستیكی دستشویی سر برنامه بعنوان یك شیء تاریخی نشان داده شود و حتی به دیرینه شناس حاضر بگویند آنرا آب كند. وظیفه دیرینه شناس آب كردن شیء باستانی نیست. دیرینه شناسی حرفه ای بسیار دشوار و طاقت فرساست، پژوهشگرانی عاشق پیشه با عشق به خاك و وطنشان با كمترین دستمزد ممكن ماه ها در بیابان به دنبال روشن ساختن بخشی از پیشینه این سرزمین و رخدادهای هولناكی كه بر آن گذشته به بررسی و كاوش می پردازند تا بتوانند تجربه های بشری را به تصویر بكشند كه بتوان در دنیای امروز از آنها بهره ها گرفت.
رئیس موسسه دیرینه شناسی دانشگاه تهران با بیان این كه بعید می دانم نكات مطرح شده در برنامه خندوانه، به صورت فی البداهه گفته شده باشد، ادامه می دهد: در پاسخ به اعتراض های من برخی افراد می گویند در كشوری مانند آمریكا با ترامپ شوخی می كنند، حالا این جا با یك شیء تاریخی شوخی كردند، چه مشكلی دارد؟ این در شرایطی است كه آمریكا با ایران متفاوت می باشد. در جامعه آمریكا مبحث میراث فرهنگی و درك اهمیت آن برای مردم حل شده است و می دانند كه نباید به این میراث آن قدر بی احترامی كنند. آیا همین افراد بررسی نموده اند در كشورهایی مانند بریتانیا، انگلیس، فرانسه و حتی تركیه قاچاق آثار تاریخی و تپه ها چه میزان است و در ایران چه اندازه؟ بطور قطع طنزی كه در تركیه برای میراث فرهنگی خود درست می كنند، با طنزی كه در ایران ایجاد می شود، متفاوت می باشد.

همیشه سعی كردیم به مردم نشان دهیم در كاوش دیرینه شناسی دنبال چه هستیم
او با طرح این پرسش كه مخاطبانِ حداكثری برنامه خندوانه چه كسانی هستند، اظهار می كند: اگر بخشی از آنها قشر دانشگاهی، تحصیل كرده و كسانی باشند كه دغدغه میراث دارند، شاید مشكل و مساله ای نباشد. اما بخش دیگرِ مخاطبان این برنامه، حتماً قشری هستند كه نگاه و فكرشان به كَندن تپه ها و قاچاق آثار به دست آمده است. بیشتر از ۸۰ درصد مردم ایران به دنبال گنج هستند و یا به آن فكر می كنند. شبانه به تخریب تپه ها و محوطه های تاریخی می پردازند. تا مردم به این درك و بلوغ و پختگی فكری نرسند، این تخریب ها با قوه قهریه و نگهبان و پاسبان دفع نخواهد شد.
ده پهلوان با بیان این كه در طول كاوش در محوطه های تاریخی مختلف، از هر كدام از مردم كه به محوطه سرك می كشیده است، با روی باز استقبال می كنند، می گوید: همیشه سعی كردیم به مردم نشان دهیم كه ما دنبال چه چیزهایی هستیم و می خواهیم در دل زمین به چه چیزی برسیم. نشان دهیم ارزش هر كدام از آثار تاریخی به دست آمده برای تیم دیرینه شناس در اطلاعات تاریخی است كه به دست می اوریم مانند انواع بیماری ها، سرطان ها، تغذیه، معیشت و تغییرات اقلیمی در گذشته و رسیدن به درك و شعور این كه مردمان گذشته و نیاكان ما چه رخدادهای ناگواری را تجربه كرده اند كه ما دیگر تجربه نكنیم.

باستان شناس دنبال گنج نیست
این مدرس دانشگاه با تاكید بر این كه تیم های كاوش دیرینه شناسی دنبال گنج و عتیقه نیستند، اظهار می كند: متاسفانه تا امروز نتوانسته ام بیشتر از ۱۰ نفر از مردم را در این زمینه روشن كنم، زمانی كه در محوطه «سگز آباد» قزوین كار می كردیم، دو روز برای كودكانِ این محوطه وقت گذاشتیم تا واژه گنج را از ذهنش شان پاك نماییم، اما متاسفانه آن قدر این قضیه از كودكی در ذهن آنها نهادینه شده، كه دائم در این زمینه صحبت می كردند. مفهوم بد و ناگوار “گنج” چنان در روح و جان مردم نهادینه شده كه زدودن آن بسیار دشوار است و شاید شدنی نباشد.
او با بیان این كه در این زمینه بارها ناامید شده و آینده خوبی برای میراث فرهنگی كشوری با فرهنگ های متنوع و غنی پیش بینی نمی كند، اظهار می كند: فقط باید افسوس خورد فرهنگ ایرانی ـ اسلامی را به قربانگاه كشیده ایم و در حال سلاخی آنیم و خود نمی دانیم. معماری مذهبی در حال تخریب، بافت تاریخی شهری در سراشیبی نابودی، طرح هادی نابودگر بافت های روستایی و محو شدن میراث فرهنگی ایرانی اسلامی ناملموس معنوی این مرز و بوم و صدهای مقوله دیگر در دستور تخریب و نابودی ما هستند.
او ادامه می دهد: با یك جست وجو در اینستاگرام با كلمات «باستان شناسی» و «گنج» و «دفینه» به تعداد پست های مشخص شده دقت كنید؛ پست ها و فیلم های تخصصی و روشنگری این حوزه تعدادشان كمتر از فیلم های منتشرشده در حوزه گنج یابی است.

وضعیت اقتصادی امروز، خانواده ها را به سمت مبحث گنج می برد
ده پهلوان وضعیت اقتصادی امروز را یكی از یكی از عواملی می داند كه در بیشتر خانواده ها صحبت از گنج می شود و می گوید: از جانب دیگر متاسفانه برخی دانشجویان با ذهنیت گنج برای تحصیل در رشته دیرینه شناسی به دانشگاه می آیند، برخی دانشجویان حتی تا ترم های چهارم و پنجم تحصیل در دانشگاه، ذهن شان دنبال مال و گنج و این موارد است. از جانب دیگر برخی افراد به جرات می گویند ما به درخواست خانواده هایمان دنبال دیرینه شناسی آمده ایم تا پس از تمام شدن تحصیل، دنبال گنج برویم؛ دیرینه شناسی رشته زیرخاكی هاست و رشته ای درآمدزا و….
او با اظهار تاسف از این كه برخی همكاران اش در حوزه دیرینه شناسی هم نگاه عمیقی به این مساله ندارند، ادامه می دهد: حتی بعضی از مدیران فرهنگی در دانشگاه به من می گویند كه فلانی برای درآوردن تعدادی كاسه و كوزه به كاوش رفته است، حال تا زمانی كه این صحبت ها توسط افراد فرهنگی جامعه مطرح می شوند، چطور باید این مساله را حل نماییم.
او برطرف شدن این مشكلات و این ذهنیت ها را در جامعه نیازمند یك معجزه می داند و می گوید: این اتفاق درست مانند این است كه یك معتاد تا وقتی سرش به سنگ بخورد و نفهمد كه همه چیز خویش را از دست داده، حاضر به ترك نمی گردد. حال آیا باید میراث فرهنگی را هم تا این حد از دست بدهیم تا پس از آن بگوییم حیف شد.
این دیرینه شناس معتقد است: آثار تاریخی كشور با سرعتِ نور در حال از بین رفتن هستند، هم اكنون به علت گستردگی و وسعت این میراث، از بین رفتن آن حالا به خوبی حس نمی گردد، درست مانند بافت های روستایی كه در طرح هادی از بین رفتند و هیچ كس متوجه نشد. اما هیچ گاه به این فكر نشد كه بافت های روستایی را چطور در همان حالت سنتی مقاوم نماییم.
ده پهلوان با تاكید بر این كه باید فكر نماییم چطور میراث را نجات دهیم، این پرسش را بیان كرد كه آیا برای ساختِ این بخش از برنامه خندوانه، چند جلسه كارشناسی با چند دیرینه شناس كاركشته انجام شده است؟

ای كاش به تاثیرگذاری تان بیشتر توجه می كردید
او می گوید: ای كاش برنامه سازان خندوانه به تاثیرگذاری برنامه خود توجه می كردند و برای اجرای چنین برنامه ای حتی در حدِ طنز از نظرات كارشناسی و حرفه ای و سنجیده استفاده می كردند؛ درست مانند وقتی مقرر است درباره یك بیماری به مردم اطلاعات دهند. چون تاثیراتی كه این برنامه می تواند روی مردم بگذارد به اندازه برگزاری ۱۰۰ همایش است كه باستان شناسان می توانند ان را اجرایی كنند.
رئیس موسسه دیرینه شناسی دانشگاه تهران می گوید: روزی مقامی مسئول با ۱۲ نفر ازكاركنان خود سر یك سایت دیرینه شناسی كه در حال كاوش بودیم، حاضر شد. او به ما اظهار داشت: «تقصیر شما باستان شناسان است كه مشخص نمی كنید كه زیر كدام یك از ۳۵۰ محوطه دشت قزوین، گنج است و زیر كدام نیست.» پرسیدم اگر مشخص شود، چه اتفاقی رخ می دهد؟ اظهار داشت: «ما به مردم اعلام می نماییم كه زیر این ۱۰ محوطه گنج است، اگر به سمت آنها بروید، مجازات در انتظار شماست، تا دستِ كم سراغ دیگر محوطه های تاریخی نروند.» برای ذهنیتِ این مدیر كه هنوز به گنج فكر می كند، متاسفم.
ده پهلوان ادامه می دهد: به قول آقای مهدی رهبر – از استادان پیشكسوت دیرینه شناسی كشور -، سال هاست با مجوز در بیابان ها كلنگ می زنیم، اما هیچ گاه هم به گنجی كه حرفش را می زنند، نرسیده ایم. جایی ندیده ایم كه یك حیوان شبیه شتر در نقطه ای باشد و زیر آن گنج پنهان باشد.
رئیس موسسه دیرینه شناسی دانشگاه تهران اظهار می كند: بارها به صورت اتفاقی در تاكسی، در سفرها و… با معرفی شغل مان گنج یابان ورشكسته آغاز به ذكر مصیبت ها و خاطرات خود می كنند كه چه محوطه ها و آثاری را در اثر جهل و نادانی تخریب كرده اند. این هم مقطعی است از تاریخ ایران، «ایلغار هوشمندانه یا جاهلانه».

دغدغه سازندگان «خندوانه» چه بود؟
حكمت الله ملاصالحی – استاد دیرینه شناسی وفلسفه دانشگاه تهران – هم یكی دیگر از معترضان این برنامه است. او صحبت هایش را در چارچوب یادداشتی با عنوان «تاملی در برنامه طنز خندوانه» نوشته است:
«در طنز تلخ برنامه خندوانه درباره مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی كشور آن هم درحضور یكی از میراثیان میهنی نكته های ظریف و مهم و تأمل برانگیز فراوان هست كه به پاره ای از آنها در اینجا لیست وار اشاره می شود:
نخست؛ به ما می گوید؛ جامعه ما تا چه میزان فاقد آگاهی تاریخی است. آگاهی تاریخی كه در عالم مدرن در صف مقدم تصمیم گیری های سیاسی و فرهنگی و مدنی و معنوی دولتیان دنیای مدرن ایستاده است و در معادلات و مناسبات سیاسی دولت ها نقشی تعیین كننده برشانه می كشد.
دوم؛ دیگر آن كه از فحوای آن برنامه چنین استنباط می شود كه مردم ما تا چه میزان نسبت و تعلق خاطرشان را به گذشته خویش از كف داده اند و یا به مفهوم دقیق تر به بخش عظیمی از سنت و میراث و تاریخ خود تعلق خاطر ندارند و به آن احساس دلبستگی نمی كنند.
سوم؛ با مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی خود نمی توانند نسبت برقرار كنند. به خصوص نسبت و رابطه ای باستان شناسانه كه در دوره جدید بر اندیشه و احساس و روان و رفتار انسان روزگار ما سروری می كند. تاریخ ملی برایش فراموش شده است. فاقد انگیزه و اندیشه ملی به سرزمینی است كه در آن زندگی می كند. حتی وقتی مورخ یا دیرینه شناس هم هست اصلاً نمی داند بر چه مورخ یا دیرینه شناس است.
چهارم؛ همه چیز برایش سود و سوداست. این چیزی است كه خلأ مدنی و معنوی كه با آن دست و پنجه می فشارد می تواند پر كند.
پنجم؛ آن كه در برزخ بی تاریخی به سر می برد و فهم درستی از زمان تاریخی ندارد. گرفتار نوعی زمان پریشی یا “انا كرونیزم” شده است. صیانت از مواریث فرهنگی و مآثر تاریخی برایش مهم نیست. اصلاً مسئله نیست و اساساً موضوعیت ندارد. روی ستون های تخت جمشید یادگاری حك كنند! نقش برجسته های عصر ساسانی را صدمه برسانند! كاشی و كتیبه از پیشانی ابنیه تاریخی بركنند و به غارت برند! به محوطه های باستانی تجاوز كنند و آثارش را به غارت برند و به تاراج دهند! اموال و اشیاء موزه های كشورش را سرقت كنند! در امانت خیانت كنند. چنان كه در موزه قزوین اتفاق افتاد! مشاهیر و مفاخر كشورش را كشورها و دولت های جعل تاریخ دوره جدید به نام خود ثبت جهانی كنند! برایش مهم نیست!
زبان طنز هرچند همیشه شیرین نیست، اتفاقاً ریشخند و پوزخند و به سخره گرفتن چیزهای جدی از شاخصه های همین طنزهای ناشیرین وت لخ است. امكان دارد بگویید واقعاً تهیه كنندگان و مجریان برنامه خندوانه این ها همه را می دانند، این ها همه را می فهمند. اصلاً و اساساً این ها همه برای شان مهم می باشد. برای شان مسئله است. چنین دغدغه هایی را در دل و در سر دارند. گمان نمی برم كه اصلاً این ها می دانند و می فهمند و چنین دغدغه هایی را در دل و در سر دارند.
به صراحت و موكداً می گویم آنها هم خود فاقد چنین دانش و بینش و آگاهی تاریخی هستند هم مخاطبان خویش را هم چنین می بینند و چنین می پندارند. آن چه برای آنها مهم می باشد و در اولویت قرار می گیرد و اولاست خنداندن مخاطبان و بینندگان آن هاست؛ البته كه خنداندن مخاطبان و بینندگان شان به هر بهایی و با هر هزینه ای؛ هر دیرینه شناسی به هر میزان به صیانت از مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی مُلك و ملت خویش به مفهوم الاخص و مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی جامعه و جهان بشری به مفهوم الاعم حساس تر و جدی تر و مصمم تر، دیرینه شناس تر و در رشته و حرفه و دانش خود فهیم تر و داناتر!»

یك جامعه و جهان فرهنگ گریز شده ایم
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از یادداشتش نوشته است: «ما حافظان مواریث مدنی و معنوی خویش هستیم یا مواریث ما حافظان فرهنگ و زندگی ما؟ ما از مواریث فرهنگی خویش صیانت می نماییم یا آن كه این مواریث فرهنگی ما هستند كه از ما صیانت می كنند و بود و نبود ما در گرو بود و نبود آن هاست.
به هر روی ما چه بخواهیم و چه نخواهیم چه بدانیم و چه ندانیم چه بپذیریم و چه نپذیریم موجوداتی فرهنگی هستم. دمی بی فرهنگ و مواریث فرهنگی كه بر آن تكیه زده ایم نمی توانیم زنده و برپای بایستیم و به جای بمانیم. تحریف فرهنگ، تخریب فرهنگ، تحقیر فرهنگ، تحقیر و تخریب و تحقیر انسان و انسان بودن اوست. تحقیر نحوه بودنی كه سرشتی فرهنگی دارد و فرهنگی ره می سپارد. ما به هر میزان فرهنگی تر زیسته ایم انسانی تر زندگی را تجربه كرده ایم. فرهنگ امری كیفی و كیفیت زندگی و نحوه بودن ما در جهان است.
یك جامعه و جهان فرهنگ گریز و میراث ستیز جامعه و جهان انسان ستیز هم هست. تصادفی نیست كه هول انگیز و غم انگیز و پرخسارت و پرتلفات ترین دوره های تاریخی را در هنگامه افول نظام های ارزشی و انحطاط فرهنگی و حیات معنوی جامعه ها زیسته و آزموده ایم. آن چه در برنامه نمایش سخیف خندوانه درباره مواریث فرهنگی كشور دیدیم و شنیدیم تصویری از قانقاریای فرهنگی است كه با آن دست و پنجه می فشاریم.»