به گزارش عصر توریسم یك مستندساز در دومین نشست عصرهای مهرپارسه اظهار داشت: زندگان در كنار مردگان احساس هستی دارند. بدین سبب اگر قبرستانی را از بین ببریم در واقع خودمان را از بین برده ایم.
به گزارش عصر توریسم به نقل از مهر، دومین نشست عصرهای ماهنامه مهرپارسه، عصر روز دوشنبه دوم دی ماه در باغ موزه قصر اجرا شد. در این جلسه سید احمد محیط طباطبایی، محمدرضا اصلانی و اردشیر صالح پور سخنرانی كردند و مرجان حاجی رحیمی، سردبیر ماهنامه مهرپارسه نیز درباره این مجله و موضوعات آن سخن گفت.
در این برنامه سید احمد محیط طباطبایی، رئیس ایكوم ایران اظهار داشت: «وقتی به گذشته دور برمی گردیم افراد و انسان ها و جامعه آن موقع در همان مكان زیست، مرده را دفن می كردند و ترسی وجود نداشت چون مرگ و زندگی مكمل هم هستند. اگر ترسی وجود داشته باشد ترس از جهل و نادانی است و اگر درك و معنا وجود داشته باشد ترسی وجود ندارد. در فرهنگ ایران ۶۰۰۰ سال پیش خط مرز بین مرگ و زندگی نازك تر و نزدیك تر است نسبت به فرهنگ های مختلفی كه در دنیا وجود دارد».
به گفته او انسان اولیه كه در اسطوره ایرانیان، كیومرث است در واقع تلفیق دو كلمه مرگ و زندگی است. انسان لغتی عربی است كه معادل آن مردم است و از مرگ می آید و مردم جماعتی هستند كه می میرند و از مرگشان تولدی صورت می گیرد.
او اضافه كرد: «محلات در گذشته گورستان های مخصوص به خودشان را داشتند. از گورستانهای تهران می توان به امامزاده علی اكبر چیذر اشاره نمود كه مردم شبهای جمعه به آنجا می روند و ملاقات صورت می گیرد اما بهشت زهرا كه از دهه ۴۰ به بعد شكل گرفت، دیگر قبرستان تهران نیست و قبرستان هرجای دیگری هم هست و شهروندی مردم تهران را از بین برد. قبرستان آخرین نقطه ای است كه مبدا و تولد مجدد را در زندگی ما رقم می زند.»
او به نوروز اشاره نمود و اظهار داشت: «جشنهای ایرانیان به صورتی با سیكل زندگی قبل و پس از مرگ پیوند می خورد. مهمترین جشنی كه هنوز پابرجا می باشد، نوروز است كه از قبل از نوروز (جشن سور) تا ۱۹ فروردین ادامه دارد. جشن و سروری كه زنده ها در كنار مرده ها برگزار می كنند. زرتشتیان بر این باور هستند؛ برای مردگان سفره ای می اندازند و چیزی كه مردگان دوست داشتند می گذاشتند با این باور كه روان وی در كنار آنها قرار دارد. برای مثال اگر مرده ای سیگار می كشید سیگار روشن كرده و روی قبر می گذارند و غذا می خورند و آداب و رسوم خودرا انجام می دهند.»
او اظهار داشت: «مرگ اختتام نیست و در واقع آغاز و تحول است. چه در باورهای ایرانی و زرتشتی چه در باورهای عرفان پس از اسلام، جایگاه خودرا نشان داده و زیست ایرانی و حیات جامعه ما با گورستان و مكانی كه مردگان قرار می گیرند پیوند خورده است.»
كیهان نشان از مرگ و هستی دارد
محمدرضا اصلانی، پژوهشگر سینما با اشاره به اینكه انسان با مرگ زندگی می كند، اظهار داشت: «چرخش كیهانی به صورت تمثیلی و نمادین مرگ را یادآور می شود. شب مرگ روز است و روز مرگ شب. همچنین آئین شب یلدا در واقع اختتام مرگ و آغاز هستی است و ما مرز مرگ و هستی را جشن می گیریم. جشن بیم و آینده در هم تنیده می شود، در حقیقت آینده است كه گذشته را می سازد.»
این شاعر معتقد می باشد كه آینده است كه گذشته را می سازد، نه گذشته آینده را. آینده همواره مفهوم مرگ را در خود دارد چون زمان حال را می كشد و به گذشته تبدیل می كند.«آینده مرگ آفرین است نه زندگی آفرین. بنا بر این در ناخودآگاه از آینده می ترسیم.»
این مستندساز با اشاره به سنت مومیایی كردن اجساد توسط مصریان افزود: «در مصر كهن، بدن نشانه زندگی بود و از روح خبری نبود. بدین سبب بدن نباید از بین می رفت، حتی وسایل شخصی و مورد نیاز جهت زندگی دیگر را نیز با او دفن می كردند. كتاب مردگان در مصر و تبت مهمترین نشان دهنده مسیر مرگ است اینكه چطور خدایان بدن یك مرده را حمل می كنند بدنی كه در واقع نمرده بلكه هستی تغییر شكل داده است.»
او به زندگی مارها اشاره نمود و اظهار داشت: «در اسطوره های كهن مار به سبب پوست اندازی نشانه زندگی متوالی است بنا بر این معمولاً در نقاشی ها دهان و دم مار را به هم وصل می كردند. مار ما را با مرگ آشنا می كند و نمی گذارد از مرگ بگریزیم و با زندگی جاودانه گرفتار غرور شویم. اگر هستی همواره در یك حالت بود خودمان را می باختیم.»
او اظهار داشت: «مرگ با تاریخ پیوستگی تنگاتنگ دارد. همواره در كنار زندگان مردگان هستند. زندگان در كنار مردگان احساس هستی دارند. بدین سبب اگر آثار مردگان را از بین ببریم آنها را حذف نكرده ایم بلكه خودمان را حذف كرده ایم. ناخودآگاه ما انباشت هستی گذشته است. وقتی قبرستانی را از بین می بریم خودمان را از بین برده ایم.»
در خاتمه نیز اردشیر صالح پور به هفت بخش عزاداری ایل بختیاری اشاره نمود.
منبع: عصر توریسم