استاد اسحاقی از پیشكسوتان موسیقی با ساخت خانه ای به سبك بناهای قدیمی مازندران همشهری هایش را به احیای خانه های قدیمی تشویق كرد او این خانه را به موزه، كارگاه موسیقی و فرهنگسرا تبدیل می كند.
دریافت 47 MB
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ؛ هر یک از استان های کشورمان جاذبه موسیقایی منحصر به فرد خودشان را دارند موسیقی کردی، لری، بختیاری و … جزو موسیقی سنتی و نواحی هستند که هنرمندان زیادی دارد در این میان بعضی از هنرمندان پیشکسوت که نوعی خاص و سنتی را از آواز و یا موسیقی گذشته در سینه خود دارند، وقتی می نوازند یا می خوانند عجیب به دل می نشیند. بسیاری از این افراد شناخته شده نیستند و خیلی های دیگر کشف شده اند. در این میان بعضی از این پیشکسوتان به علت هنر ذاتی شأن بعنوان هنرمند و گنجینه زنده بشری و یا حمال میراثی معنوی توسط وزارت میراث فرهنگی عنوان ملی گرفته اند هر چند که این عنوان یکی از کوچک ترین عناوینی است که می توان به این افراد داد اما آنچه که این عنوان را می توانست با ارزش کند مستندسازی هنر این هنرمندان و یا توجه بیشتر به آنها بود.
با این وجود اما هنرمندی مثل محمدرضا اسحاقی با وجود اینکه این عنوان را کسب کرده اما همچنان در بین موسیقی دانان ایرانی و خارجی شناخته شده است چه عنوان حامل میراث معنوی را داشته باشد چه نداشته باشد.
محمدرضا اسحاقی گرجی یکی از بازماندگان موسیقی نواحی در استان مازندران است از افراد او و هنر خنیاگری اش را با مجموعه تلویزیونی پایتخت و همکاری اش با آریا عظیمی نژاد شناختند. پیش از آن هم مازنی ها به خصوص اهالی گرجی محله در شهرستان بهشهر او و فرزندانش را به خوبی می شناختند.
استاد اسحاقی از ده سال پیش با پیشرفت تخریب خانه های قدیمی و ساخت بناهای جدید بجای آنها درصدد برآمد تا خانه ای به سبک خانه های قدیمی مازندران بسازد که شاید بتوان گفت شبیه به خانه های دوره قاجار می شود. از همان چند سال پیش اسحاقی توانست در و پنجره های قدیمی را پیدا کند مردم هم به او کمک کردند و هر کسی چوبی و یا پنجره ای به او داد تا این خانه را بسازد. صفر تا صد ساخت خانه کار دست خودش است حالا این بنا هم مطبخ دارد هم طویله و حمام سنتی.
او ۷۳ ساله است و می خواهد که این بنا را نه فقط بعنوان معرف بناهای قدیمی مازندران به نسل جدید معرفی نماید بلکه طبقه زیرزمین آنرا با چیدن وسایل موزه ای همچون وسایل قدیمی که خودش دارد و انواع سازها به یک موزه تبدیل خواهدنمود و طبقه اول را محلی برای اجرای افراد و طبقه بالا را نیز کارگاهی برای اهالی هنر و موسیقی.
استاد اسحاقی در بازدید خبرنگار مهر از این بنا که بگفته استاد نوعی فرهنگسرا خواهد بود توضیح داد: چنین خانه هایی متعلق به خوانین مازندران بوده است یعنی هر کسی نمی توانسته چنین خانه ای داشته باشد. وقتی تصمیم گرفتم چوب های قدیمی را جمع کنم که داشت نسل چوب های خوب منقرض می شد از این چوب ها برای ذغال استفاده می کردند و یا دسته بیل. از ۹ سال پیش این چوب های مقاوم را جمع آوری کردم و خانه را ساختم. الان هم بقیه به این فکر افتاده اند که خانه های قدیمی و پدری شأن را مرمت کنند. من می خواهم این بنا محلی برای تمرین گروههای موسیقی شود چون در شهر جاگیاهی برای تمرین موسیقی نسل جوان نداریم. یک سن متحرک نیز خواهم گذاشت تا جوانان بتوانند اینجا تئاتر تمرین کنند یک دفعه هم انجام شد.
وی اظهار داشت: میراث فرهنگی قول داد که کمک می نماید تا شیشه های این خانه را نصب کند اما هنوز انجام نداده است ما هم امیدی به میراث فرهنگی نداریم. من حتی کاشی ماندگاری که زده بودند را از سردر خانه برداشتم من به دنبال این حرف ها نیستم. تصمیم دارم تا مطبخ و طویله و حمام سنتی این خانه را نیز تکمیل کنم.
استاد اسحاقی درباره جمع آوری نواها و آوازهای او اظهار داشت: یک زمانی دانشگاه علمی و کاربردی آمل می خواست کارهایی انجام دهد اما بودجه نداشت. گفتند که منظومه های بلند قابل تصویرسازی نیستند و یا طولانی است و بودجه می خواهد. حوزه هنری هم اعلام نمود که کارهایت را به صورت کتاب منتشر می نماییم ولی رفتند و دیگر پیدایشان نشد. من قبلاً این حرف ها را باور می کردم الان نه. دغدغه من نسل جوان است. دیگر در نسل جوان حوصله ای نیست که بخواهد ده هزار بیت شعر را حفظ کند چون دغدغه و مشکلات زندگی زیاد است. اگر حرکتی صورت گیرد و آنها پشتیبانی شوند سراغ موسیقی های آنچنانی و وارداتی نمی روند. بعضی از افراد هم علاقمند هستند و آنهایی که موسیقی اصیل را می فهمند تعدادشان کم نیست.
اسحاقی روز ۹ اسفند ۱۳۹۶ توسط سازمان میراث فرهنگی بعنوان گنجینه زنده بشری در لیست آثار ملی کشور ثبت گردید اما سه سال بعد وزارت میراث فرهنگی این ثبت را به استاندار مازندران ابلاغ نمود او در اینباره هم اظهار داشت: به حال ما که فرقی نکرد. باید می گفتند که حالا چطور می توانی چهار تا شاگرد تعلیم دهی. شاگرد من اگر ببیند که موسیقی ما پشتیبانی نمی گردد چرا باید به سمت موسیقی اصیل برود. یک ارگ به دستش می گیرد و می رود در عروسی ها می خواند. نسل جوان روزگار ما را می بیند و دلزده می شود. من الان ساز می فروشم و از این راه درآمد دارم. راهی که رفته و نمی توانم برگردم. چون برایش زحمت کشیدم.