به گزارش عصر توریسم چند کارشناس فرهنگی و هنری معتقدند، موزه سینما بعنوان امری پایدار و با پیام صلح نقش مهمی در برقراری جریان نشاط و امید میان هنرمندان و جامعه می تواند ایفا کند.
به گزارش عصر توریسم به نقل از ایسنا، همزمان با هفته جهانی موزه و میراث فرهنگی نشستی با مبحث تأثیر قدرت «موزه سینما» در سینمای ایران در محل این موزه با حضور محمد بهشتی، احمد محیط طباطبایی، حبیب احمدزاده و شادمهر راستین بعدازظهر یکشنبه اول خرداد برگزار شد.
در این جلسه اعلام گردید که موزه سینما در ارزیابی ایکوم -شورای بین المللی موزه ها- در ایران، رتبه سوم را در بین موزه های دولتی کشور کسب کرده است.
احمد محیط طباطبایی -رییس ایکوم ایران – در این جلسه شعار سال جاری موزه ها را که همان قدرت موزه است شرح داد و این که موزه ها چطور می تواند در جلب نظرها موثر باشند.
او اضافه کرد: تمام موزه های صلح در جهان یادمان جنگ هستند ولی خروجی تمام موزه ها صلح است چون تداوم کینه، کار موزه نیست.
محمد بهشتی – رئیس سابق بنیاد سینمایی فارابی و از مدیران پیشین سازمان میراث فرهنگی- هم به جنبه های پایدار موزه یعنی موزه بودن موزه اشاره نمود و اظهار داشت: در کشور نهادهای مختلفی امور گوناگونی را اداره می کنند که آن امور هیچ کدام پایدار نیستند و عمر طولانی ندارند مثل کشاورزی ولی پدیده موزه می تواند ادعای پایداری داشته باشد. سبک زندگی و تکنولوژی از متغیرهایی هستند که ثابت نبودنشان گاهی این تصور را به وجود می آورد که هیچ چیز ثابتی دیگر در دنیا وجود ندارد، در حالیکه همه این ها میوه ها و شاخه های درختی هستند که آن درخت ثابتی است. موزه ها درهمین جریان مسئولیت دارند و یادآوری می کنند که امر ثابت را فراموش نکنیم و فکر نکنیم آن تنه خشک را باید از بین ببریم.
او اضافه کرد: در روزگاری که با طوفان تغییرات مواجهیم، نقش موزها مثل یک لنگر برای کشتی در طوفان بسیار اهمیت پیدا می کند. امروز که سینما و سینماگران را از دور نگاه می کنم، میبینم حالشان خوب نیست و اصلا تصور نمی کنند بشود کاری انجام داد یا مثلاً قله ای را فتح کرد. من وقتی این دوستان ناامید را می بینیم به آنها میگویم که به موزه سینما سری بزنید و بینید که قله ها فتح شدنی هستند.
بهشتی با یادآوری این که موزه سینما دوبار افتتاح شده که بار اول در خانه پیرنیا بود و مرحوم حسن حبیبی حضور داشت، اظهار داشت: در آنجا جایزه آقای کیارستمی را که برای فیلم طعم گیلاس در فستیوال کن گرفته بود گذاشته بودم و کنار آن هم نامه ای در ارتباط با ۵۰ سال پیش از مدیران کن بود که از جانب سفارت ایران به وزارت خارجه فرستاده بودند. در آن وزارت خانه نمی دانستند که با نامه چه کنند پس آنرا به وزارت کشور فرستادند و بعد باردیگر به وزارت خارجه برگشت و آخر رسید به وزارت دربار و آنها هم گفته بودند به نحوی به جشنواره اعلام گردد که سال جاری آمادگی نداریم و بعدا شرکت می نماییم و آن موقع کنار هم بودن نامه و جایزه کن و موفقیت سینمای ایران جالب توجه بود.
حال موزه سینما یک آلبوم خانوادگی است که شرح فتوحات سینمای ایران در آن ثبت و ضبط شده و هر وقت اهالی سینما در توانایی این جامعه و هنر گرفتار تردید شدند باید به این موزه بیایند و مطمئن باشند که اینجا مثل لنگری آنها را در طوفان آرام می کند، بویژه این که وقتی بدانیم در دنیا شاید ۱۵ کشور هم نباشند که با چنین قدمتی بتوانند موزه ای پربار داشته باشند.
در ادامه حبیب احمدزاده -مستندساز- در سخنانی به کارکرد موزه های مختلف مثل صلح و دفاع مقدس و هم موزه سینما اشاره و بر اهمیت خروجی آنها تصریح کرد.
او در اینباره چند مثال زد همچون این که بازدیدکننده ای در موزه دفاع مقدس می گفته، وقتی وارد موزه دفاع مقدس میشوی می فهمی که ایران اول هیچ چیز نداشته در حالیکه عراق موشک داشته و به آخر که میرسی فقط می بینی که ایران هم موشک دارد.
نمونه دیگر به قول احمدزاده سفرهای راهیان نور است که یک مسیر مشخص را طی می کند و گذری به جایی مثل چغازنبیل ندارد و این اتفاق از آن جهت است که ما تمدن خویش را قطعه قطعه کرده ایم و یک جنگ درونی راه انداخته ایم که از روز اول غلط بوده است.
او تصریح کرد که وقتی به پایه اصلی (تمدن، تاریخ) توجه نمی نماییم، به جایی می رسیم که بعضی ها می خواهند پایه را هم از بین ببرند.
این مستندساز ضمن اشاره به این که اصلی ترین مبحث این است که بدانیم از هر امری مثل موزه چه تداعی ای می خواهیم داشته باشیم، خاطره ای را از دوران کودکی خود یاداوری کرد که چگونه شنیدن تلاوت قرآن توسط عبدالباسط او را به یاد مرگ می انداخته است.
احمدزاده همینطور خاطرنشان کرد که این نوع تداعی شدن ها درباره خیلی مسایل دیگر مثل سخنرانی های مذهبی موقع افطار ماه رمضان هم اتفاق می افتد و باید هر کدام بررسی شوند که چه کارکردی دارند و به چه شکل بهتر است استفاده شوند تا موثر باشند.
او در ادامه این بحث اظهار داشت: حال باید دید خروجی جایی مثل موزه سینما چیست؟ به نظر من کارکرد اینها مثل شارژرهای قوی است. بزرگترین کار موزه سینما همین جایگاهی است که بعنوان یک محل غیرجناحی و غیرسیاسی با برگزاری همین نشست های تخصصی دارد. موزه سینما رسالت بزرگی دارد و همانطور که موزه صلح منتظر نشد کسی برای بازدیدش بیاید، خودش سراغ کسانی رفت که امکان دیدن موزه را نداشتند و حالا موزه سینما هم میتواند به شهرها برود و برای مردم و بچه ها فیلم نمایش دهد و به شکلی سیندرلا به قصر رفتن را برای بچه ها مهیا کند. من فکر می کنم امر ماندگاری که آقای بهشتی گفتند در این محقق می شود که برای بچه های این مملکت کاری نماییم و موزه سینما باحضور هنرمندان خیلی بیشتر این توانایی را دارد.
در بخش پایانی شادمهر راستین هم با تاکید براینکه جنبه روایتی ما بسیار کم است، اظهار داشت: در دوران کرونا همه، سریال ها و فیلمها را دیدند ولی بعد با خود گفتند دیگر چه چیز ثابتی هست که سراغش برویم؟! اینجاست که ضعف ما در روایت مشخص می شود چون شکل روایی جدیدی برای مخاطب نداشته ایم در صورتیکه نتفلیکس پنج سریال را برپایه فرهنگ ایرانی درحال تولید دارد.
او ضمن اشاره به این که فرهنگ، قدرت نرم است و موزه ها می توانند پایگاه های آن باشند، اظهار داشت: من حتی هیچ ترسی ندارم که موزه و کسب و کار با هم ارتباط داشته باشند ولی معتقدم روشهای جدید ارتباط با مخاطب برپایه درام باید قوی شود و آنوقت از چنین گنجینه هایی در موزه میتوان بهره برد و لازم نیست سراغ حرمسراها برویم.