عصر توریسم: «چهارشنبه سوری امروز بالاتر از هر چیز، مراسم جوانان است؛ جشنی که در باززایی خود به بُعد هیجانی نزدیک شده و به یکی از مهم ترین ابزارهای بیان تفاوت فرهنگی جوانان تبدیل گشته است.» این قسمتی از اظهارات علیرضا حسن زاده، رییس پژوهشکده مردم شناس، است که این جشن را نماد توقف موقت و نمادین نظم می داند و معتقد می باشد بازتعریف آن از طرف نهادهای رسمی بی نتیجه خواهد بود.
چهارشنبه سوری، جشن کهن ایرانی، سال هاست که در کشاکش میان سنت و مدرنیته، هیجان و هنجار، شادی و لطمه قرار گرفته است. این مراسم که ریشه هایش به اعماق تاریخ بازمی گردد، در دوره های مختلف با برداشت های متفاوتی روبه رو شده و امروز به گونه ای متفاوت از گذشته انجام می شود. اما چرا این جشن پرجنب وجوش، که روزگاری بهانه ای برای گردهمایی و شادی خانوادگی بود، به یک ناهنجاری اجتماعی تبدیل گشته است؟
علیرضا حسن زاده، رییس پژوهشکده مردم شناس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در تحلیل وضعیت چهارشنبه سوری، این جشن را نه فقط یک مراسم کهن، بلکه بازتابی از نیازهای اجتماعی و فرهنگی جامعه امروز ایران می داند.
به باور این مردم شناس، بازتعریف چهارشنبه سوری مؤثر نیست اما پرسش ایسنا از او این است که آیا این مراسم می تواند همچون نوروز، به یک جشن ملی با درون مایه ای صلح برانگیز تبدیل شود؟
حسن زاده در گفت و گو با ایسنا، از دلیلهای کارناوالی شدن چهارشنبه سوری، مخالفت های تاریخی با آن و راه هایی برای تبدیل این جشن به آیینی صلح برانگیز و میان نسلی سخن گفت.

چهارشنبه سوری و پذیرش آن

رئیس پژوهشکده مردم شناسی درباره ی چهارشنبه سوری و پذیرش آن، اظهار داشت: چهارشنبه سوری آیینی است که آنرا برمبنای سه مدل تئوریک می توان آیینی کارناوالی یا آستانه ای و یا طغیان نمادین (تخلیه فشارها: Safety valve) دانست، گلوکمن به آن می گوید: Rite of rebellion یعنی تخیله شدن هیجان در یک زمان موقت و کوتاه و به گونه ای نمادین و استعاری. اینجا آتش نماد استعاری است. از آنجا که چهارشنبه سوری برخلاف نوروز نماد زمان کارناوالی یا آستانه ای است، بی نظمی کیهانی و اجتماعی پیش از نوزایی نظم را در زمان نزدیک به تغییر سال نمایندگی می کند. بی نظمی، مطلوب ساختار قدرت و نهادهای آن در ضمن تاریخ نبوده است و به این علت برخلاف نوروز، چهارشنبه سوری در ضمن تاریخ رسمی و دولتی نشده است. حتی برخلاف نوروز یا مهرگان، به این علت یعنی رابطه متنی شدن و ساختار قدرت، در متون مختلف هم از آن یادی نشده است.
این مردم شناسی افزود: قدیمی ترین متنی که داستان چهارشنبه سوری را روایت می کند، تاریخ بخارا است که آن هم از حریق ناشی از شب سوری حکایت دارد، یعنی حتی در زمان نگارش تاریخ بخارا هم این آیین، مراسم کارناوالی و آستانه ای یعنی بازنمود و بازنمایی آشوب قبل از نظم نوروزی بوده است. تاریخ شفاهی چهارشنبه سوری در تهران به زبان مرحوم جعفر شهری هم از همین داستان حکایت دارد، ترکاندن کوزه هایی که در آن مواد آتش زا وجود داشته است.
حسن زاده در ادامه به تفاوت های چهارشنبه سوری و جشن سده پرداخت و اظهار داشت: از این لحاظ چهارشنبه سوری از سده متفاوت می باشد، سده در یک میدان و دور یک آتش مرکزی برگزار می گردد اما چهارشنبه سوری مجموعه ای از آتش ها را دربر دارد و در سطح شهر و روستا پراکنده بوده و است. چهارشنبه سوری برخلاف سده مرکزگرا نیست و خرده داستانهای فراوان دارد. نماد آتش در این دو متفاوت می باشد. من این تفاوت معنای نمادین آتش در سده و چهارشنبه سوری را در کتاب «وضع آیینی وضع هنجاری» (انتشارات دانشگاه آمستردام ۲۰۱۳) توضیح داده ام. اینکه رسمی Offcial نبوده است، طبیعی است.

چهارشنبه سوری

نماد چندصدایی فرهنگی، عاملیت نوجوان/جوانان و زنان جوان

و در حالی که معتقد می باشد «ساختارهای قدرت از گذشته تا حال بدنبال به رسمیت شناختن بی نظمی و زمان کارناوالی یا آستانه ای نبوده اند. آنها برعکس مراسم هایی را به رسمیت شناخته اند که نظم را باز می نمایاند مثل «نوروز»، اضافه کرد: اما به هر حال این بی نظمی به مفهوم کارناوالی و آستانه ای آن، متوقف ساختن موقت و نمادین نظم است. البته از نظر «باختین» فرهنگ مردمی نماد گفتمان های انتقادی هم است و به کمک این مراسم ها جلوی ساختاری شدن شدید جامعه و دولتی و رسمی شدن فرهنگ را می گیرد. یعنی چهارشنبه سوری نماد چندصدایی فرهنگی، عاملیت نوجوان/جوانان و زنان جوان، و پشت سر نهادن محدودیت های رسمی و تأکید بر غیررسمی بودن فرهنگ (مردمی بودن آن) برای زمانی کوتاه است. زمانی کوتاه برای نفس کشیدن بدون سنگینی فشارهای هنجاری. در اصل در مفهوم استقلال فرم و فرهنگ، میل خودجوش و طبیعی به سوی پشت سر نهادن مرزهای منجمد است. این کاری است که قرن ها مراسم هایی چون چهارشنبه سوری انجام می دهند.
بگفته حسن زاده «چهارشنبه سوری از دیدگاه برگزار کنندگان آن در روزگار ما پاسخ به نیاز به استقلال فرم های فرهنگی اهمیت دادن به شادمانی است.»

مخالفان چهارشنبه سوری چه کسانی هستند؟

این مردم شناس با اعلان اینکه مخالفان چهارشنبه سوری طیف متفاوتی را دربر دارد، توضیح داد: گروهی از چشم انداز گفتمان رسمی در اوایل انقلاب، آتش را نمادی پاگانیستی (کافر کیشانه) محسوب می کردند و به برپادارندگان این آیین، «آتش پرست» هم می گفتند. گروهی آنرا آیینی زرتشتی می دانستند که البته اگر هم بود چه اشکالی می توانست داشته باشد؟ اما از قضا زرتشتی هم نیست. این نوع نگاه های متعصبانه بدنبال نفی این مراسم بودند. این در حالیست که اصلا چهارشنبه سوری و نمادپردازی آتش در آن زرتشتی نیست و پیشازرتشتی است.
او اضافه کرد: مراسم های آتش در اروپا هم شبیه چهارشنبه سوری بوده است. باید به شاخه زرین و گزارش فریزر از این جشن ها رجوع کنید. آنجا هم برچسب پاگانیستی به این مراسم می زدند در صورتیکه چنین نیست. در دو دهه ۶۰ و ۷۰ نهادهای رسمی برخوردی خشن با این مراسم داشتند و این منجر به شدت گرفتن محتوا و ابعاد کارناوالی و آستانه ای یا همان وارونگی نمادین و موقت نظم در آن شد. این یک اصل انسان شناختی است هر چقدر شما یک ممنوعیت و نظارت را ساختاری تر کنید، در طرف مقابل، رفتارهای ضدساختاری شدت بیشتری می گیرد. حضرت علی (علیه السلام) هم می فرماید و مولانا هم به آن در اشعارش اشاره دارد: «کیست کز ممنوع گردد ممتنع، منع ممنوع میل را افزون کند»
رئیس پژوهشگاه مردم شناسی اظهار داشت: باتوجه به این محدودیت های ساختار گفتمان رسمی و ایدئولوژییک کشور، رقص و شادمانی بدنی، ترکاندن ترقه و مواد آتش زا در این مراسم بیشتر و بیشتر شد. هر مراسم دو قطب دارد قطب هیجانی و قطب هنجاری. اگر شما با دخالت دولتی و رسمی مراسم را که امری خودجوش و مردمی است به سوی نظارت و دخالت ساختاری ببرید، مراسم از بعد هنجاری دور و به بعد هیجانی نزدیک می شود.

چهارشنبه سوری؛ واکنشی اعتراضی
او با تأکید بر این که مراسم چهارشنبه سوری، امروز «آیین هیجان» است، اضافه کرد: بدین سبب امروزه آیین چهارشنبه سوری مراسم نوجوانان و جوانان است و نسل های دیگر در آن کمتر حضور دارند. این مراسم در باززایی و بازتفسیر خود از طرف جوانان کاملا به بُعد هیجانی نزدیک شده است. این وضعیت را می توان گونه ای اعتراض هم دانست؛ اعتراض به نبود فرهنگ شادمانی و فضای سخت و خشک زندگی در طول سال. خب در مقابل باز نهادهای رسمی اهتمام کردند این مراسم را نرمانیو/هنجاری تعریف کنند و آنرا نماد وندالیسم دانستند. به آن نام «چهارشنبه سوزی» دادند، در نامگذاری آن چون نامگذاری یلدا دخالت کردند، گزارش تصویری از لطمه های جسمانی آنرا برجسته کردند. حتی برخی روشنفکران با آنها هم صدا شدند که این مراسم «کژکارکرد» دارد و زیبا نیست و… .
حسن زاده اضافه کرد: اما این مراسم نمادپردازی توقف موقت و نمادین نظم است، انتظار شما از این مراسم باید مبنی بر همین گونه شناسی آیینی باشد. در اصل در فرهنگ جوانان، هیجانِ و خطر یک ارزش است، نظر مخالف دادن یک ارزش است. استقلال فرم در ایجاد تفاوت است و فرهنگ جوانان بوسیله مراسم چهارشنبه سوری می خواهد تفاوت هویت و فرهنگ جوانان را با سایرین بطورمثال بزرگسالان و گروههای مرجع مثل مدیر، وکیل و… و. که نمادهای قطب هنجاری هستند، نشان دهد. چهارشنبه سوری ابزار بیان تفاوت فرهنگی برای جوانان ایرانی است. صدایی است که آنها می خواهند مدیران و مسئولان جامعه بشنوند. آنها حالا معنای نمادین فضا را در چهارشنبه سوری تعریف می کنند و نه بزرگسالان. در اینجا جوانان به کمک مراسم معنای اجتماعی و فلسفی را در بستر فضای شهری خلق می کنند.

بازتعریف چهارشنبه سوری مؤثر نیست
حسن زاده معتقد است: بازتعریف چهارشنبه سوری از طرف دولت و نهادهای رسمی مؤثر نخواهد بود. چهارشنبه سوری و بازنمایی وارونگی نمادین و موقت نظم محصول بافت اجتماعی زندگی در ایران در چند دهه اخیر است. اقتصاد و معیشت سخت، شهرهای پر از ترافیک و دود و استرس، سخت گیری هایی در بروز شادمانی، نبود فضا برای تجربه های مثبت جوانی، نادیده انگاشتن فرهنگ جوانان و نوجوانان، خوانش ایدئولوژیک از نماد مهم آتش که بسادگی نماد روشنایی، زندگی و شادی است و محکوم کردن آن به عنوان یک نماد پاگانیستی. در صورتیکه پدران و مادران ما که از روی ِآتش می پریدند، آتش را نمی پرستیدند بلکه به عنوان نماد روشنایی و زندگی آنرا وارد جشن های خود ساخته بودند. همه این ها نیاز به وارونگی موقت و نمادین نظم را برای گروههای خاموش و بی صدا که فرصت ظهور گفتمانی و هویت متفاوت خودرا ندارند جدی تر می سازد.
او به عنوان یک انسان شناس فکر می کند که باید بافت context را بهبود داد، آنگاه خود به خود چهارشنبه سوری به آیینی نرم خوتر تبدیل خواهد شد و معتقد است: باید گفتمان شادمانی و جوانی را در جامعه پذیرفت، به جوانان فرصت ظهور و حضور و عاملیت داد، باید به قطب هیجانی فرصت هایی برای ظهور در ضمن سال داد تا همه نیازهای هیجانی برای آخر سال و مراسم چهارشنبه سوری انباشت و تلنبار نشود که مثل یک آتشفشان با انواع ترقه ها و مواد آتش زا شعله ور شود.
این مردم شناس با اشاره به اینکه مراسم چهارشنبه سوری قبلا آیینی میان نسلی بود، اظهار داشت: پدر مادرها هم در جشن حضور داشتند. اما جوانان به سبب احساس نادیده ماندن و انکار شدن این مراسم را به نام خود زدند و آنرا تبدیل به با اهمیت ترین مراسم جوانان در ایران ساختند. شما می بینید ساعت ها و سال ها بحث هنجاری در مورد این مراسم انجام شده ولی سودی نداشته است، چرا؟ چون باید حق جوانان را برای تجربه هیجان پذیرفت و فضای آنرا شکل داد آنگاه تضاد قطب هیجانی و هنجاری کم می شود. در مدرسه ای در شهر بابل گروهی نوجوان با یک آهنگ مجاز نرمش ـ دست افشانی می کنند اما به عنوان مرتکبین رفتاری غیرضد هنجاری قضاوت می شوند. از طرف دیگر مراسم چهارشنبه سوری به سبب کاهش شدید حجم و ابعاد جامعه روستایی در ایران یک مراسم شهری است. این شهر هم آن شهر کلاسیک و قدیمی ما نیست، همین شهر امروزی و مدرن در نمونه هایی مثل تهران است. آن موقع حتی سوخته های برجامانده از آتش چهارشنبه سوری را در پای بطورمثال درخت بی بار می ریختند تا بارور شود. این مراسم ها متعلق به فضای روستایی و شهر کهن و کلاسیک ایران بود که امروز دیگر نشانی از آن کمتر بجا مانده است.

احیای مراسم های فراموش شده چهارشنبه سوری
حسن زاده همین طور به سنت ها و مراسم های مغفول از چهارشنبه سوری پرداخت و اظهار داشت: من تعدادی از آنها را در کتاب اخیرم «کودکان و قصه های پریان» پیشنهاد داده و معرفی کرده ام. واقعیت آنست که نظرات کارشناسان همچون مردم شناسان ایرانی هیچ گاه مورد توجه نبوده است و دیگر ما مردم شناسان ایران هم از تکرار حرف های خود خسته شده ایم. این یک گفت و گوی یک طرفه با مدیران اجرائی و برنامه ریزان کشور است. ظاهرا آنان که باید بشنوند نمی شنوند و یا باوری به مردم شناسی و سایر شاخه های علوم اجتماعی و انسانی و میراثی ندارند.
او اضافه کرد: آجیل شب چهارشنبه سوری، پخت آش مخصوص آن، مراسم هدیه های روستایی، قصه ها و افسانه های چهارشنبه سوری، بازار آیینی چهارشنبه سوری و از تمامی مهمتر مراسم های زیبای «فرشته‌ی آرزو؛ خاتون چهارشنبه» که بدیل بابا نوئل است، این ها همه می توانست مورد توجه قرار گیرد. در چهارشنبه سوری بر خوان ها و سینی ها هدایایی برای عروس و داماد آینده می فرستادند. قصه آجیل چهارشنبه سوری خود سفره ای داشت و نماد برکت بود. قسمتی از مردم البته به تعدادی از این عناصر مثل فرشته آرزو یعنی خاتون چهارشنبه که بدیل بابانوئل و خواهر بی بی سه شنبه و بی بی نوروز است، توجه دارند اما دستگاه های سیاست گذار خیر. منظورم از دستگاه های سیاست گذار مراکز پژوهشی و پژوهشگاهی و دانشگاهی نیست، آنها که در تمام زمینه ها کار خودرا با همه امکانات پژوهشی کم انجام می دهند، منظورم دستگاه هایی است که می توانند به بهبود بافت اجتماعی مراسم یاری برسانند و فضاها و بازارهای آیینی را مورد حمایت قرار دهند.
این مردم شناس اضافه کرد: پیش ترها ما بازار چهارشنبه سوری هم مثل بازار نوروز و شب یلدا داشتیم. به هر حال افق شهر کلاسیک و افق روستایی ایران در این مراسم نسبت به قبل کمتر پدیدار می شود و شهر ایرانی، منظورم شهر امروز ایرانی با همه خصوصیت هایش مثل هوای آلوده، ترافیک، معماری خشن و… و. خودرا در عصیان این مراسم که نماد یک سال خستگی از نظم معیوب شهرهای معاصر ماست نشان میدهد. برای اینکه چهارشنبه سوری را به افق مراسم های قبل متصل سازید باید مدیریت شهری و سیاست گذاری آیینی Ritualization بهبود یابد. به هر حال مراسم های زیبای روستایی بطورمثال رفتن به سر چشمه ها و رودخانه ها و هدیه و فدیه دادن به فرشته آرزو دیگر اجرا نمی شود.
حسن زاده اظهار داشت: چهارشنبه سوری با خاتون چهارشنبه در فرشته شناسی فولکلوریک ما اهمیت زیادی دارد. قسمتی از مراسم های پیشواز از نوروز هم با چهارشنبه سوری مقارن می شد. آن موقع فضای زندگی نسبت به امروز آرام تربود و مراسم هم نرم خوتر بود. الان شهرهای ما شلوغ، فاقد معماری آرامش بخش و… و. است و نتیجه تغییراتی است که در چهارشنبه سوری می بینید. در اینجا چهارشنبه سوری بازتاب ساختارهای زندگی شهری در ایران است و خود نقد آن و حال یک نقد هیجانی. مولانا می فرماید: «این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا».