به گزارش عصر توریسم «نگذاریم روزی برسد که غبطه نبود هر یک از ارزش های میهنی و ملی خویش را بخوریم و با افسوس از آنها یاد نماییم. امروز یافتن هویت اجتماعی و منزلت فرهنگی امری چالش برانگیز و پیچیده است.»
هانی رستگاران – پژوهشگر میراث فرهنگی و فرهنگ عامه – در یادداشتی که با عنوان «میراث فرهنگی، نقطه وصل اساطیر و مشاهیر کهن به دنیای امروز» در اختیار ایسنا قرار داده، میراث فرهنگی را این طور تعریف کرده است: «میراث فرهنگی در لغت، شامل دو عبارت در ظاهر ساده است، «میراث» به معنای عنصری برگرفته و برجای مانده از گذشتگان، و «فرهنگ» در گستره معنایی عادات، روحیات و تعاملات اجتماعی فی ما بین انسان ها؛ اما در بطن فلسفه وجودی میراث فرهنگی، طیف وسیعی از معانی و کارکردها نهفته که ترجمه سلیس آنرا مشکل کرده است. آن چه امروز در بین جوامع می گذرد، جست وجو برای یافتن نقاط هویت بخش و افتخار به گذشته ای غرورآفرین است که بتوانند خویشتن و وجود خویش را در آن معنا و تعریف کنند. بدون شک یافتن فلسفه وجودی، هویت اجتماعی و منزلت فرهنگی در دنیایی که مملو از تاریکی و پلیدی است، امری چالش برانگیز و پیچیده است.
اما نگاه به گذشته و هویت تعریف شده در قاب شجره نامه یک شهر، روستا، قوم یا ملت می تواند راه روشنی برای پیدایش طریق زندگی در دنیای امروز به بشر نشان دهد. تمام این تعاریف تجلی گر میراث فرهنگی در مقیاس خرد و کلان است. دامنه تأثیر آن از بقایای معماری و زیست گاه های انسانی در محوطه های تاریخی پرارزش گرفته تا هنر، زبان و گویش، آداب و رسوم قومی، مواریث طبیعی و ذخیره گاه های جانوری ملموس و حاکم بر زندگی روزمره نسل بشر است. با این وصف، میراث فرهنگی با حیات هر شخص، خواسته یا ناخواسته عجین شده و عضو جدایی ناپذیر ما و پیشینیان ماست.
گنجینه اساطیر و مشاهیر شاخص و اثرگذار در تاریخ یک ملت، جزیی از میراث فرهنگی یک جامعه متعالی است که به رغم فقدان در زمان حال، همچنان هویت و اصالت مردم یک کشور را معرفی می کند. شخصیت هایی مانند بوعلی سینا، حافظ، فردوسی، خوارزمی، شیخ بهایی و بزرگان ایران هر یک در زمان خود، خدمات شایانی را به فرهنگ، ادب و هنر این مرز و بوم کردند و هویت ملت کهن ایران را برای جهانیان هویدا می کنند.
در فرهنگ اساطیری و حماسی نیز، شاهنامه به مثابه شناسنامه فرهنگی ایرانیان، ما را صاحب سبک و صبغه در تحریر تاریخ شفاهی و داستان سرایی حماسی کرده است. این را میتوان از تعدد افرادی که در سالهای اخیر، علاقمند به زبان فارسی شده و برای خواندن و درک صحیح از مفاهیم عمیق شاهنامه، گلستان، غزلیات و رباعیات شاعران نامدار ایرانی آغاز به یادگیری فارسی و ایران پژوهی کرده و دانشگاه های معتبر و تراز اول جهان که رشته زبان فارسی و ایران شناسی را بعنوان یک رشته مستقل در مقاطع دکتری به رشته های تخصصی افزوده اند، به وضوح مشاهده کرد.
اما حلقه وصل هویت تاریخی برگرفته از نامداران این سرزمین و مردمان قرن حاضر، تنها یک عبارت است و آن میراث فرهنگی است. حفاظت و پاسداشت از میراث فرهنگی برای انتقال آن به نسل آینده، همان گونه که نسل قبل آنرا به نحو احسن به ما منتقل کرده اند، وظیفه تاریخی مهم ماست که می تواند آیندگان و تاریخ را به ستایش و یاد نیک از ما وادار کند، یا به بدترین وجه ما را برای اعمال مان و نگهداری نکردن صحیح و درخور شأن هر یک از مواریث ملی در کشور مورد قضاوت قرار دهد.
این بستگی به ما مردم و خواست توده های اجتماعی دارد که چه میزان برای میراثی که همواره به آن افتخار می نماییم، ارزش قائلیم و برای آن اولویت تبیین کرده ایم. گذشت ایام و روزگار ما را مجبور به تفکر در مورد جزئیاتی می کند که شاید همیشه در مقابل دیدگان ما بوده، اما بی توجه از آن گذر می کردیم. نباید اجازه داد روزی برسد که غبطه نبود هر یک از ارزش های میهنی و ملی خویش را بخوریم و با افسوس از آنها یاد نماییم. مناسبت ها و ایام گرامی داشت، فرصتی است برای بازتولید یک تفکر که این مقوله چه میزان برای مان حائز اهمیت می باشد و چه بخشی از زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده. شاید تحولی در افکار ما سبب شود اقدام مفید و عملی برای حفظ هویت و اصالت خود در پیش گیریم.»

منبع: