عصر توریسم: به گزارش عصر توریسم، اصفهان یک پژوهشگر و متخصص در معماری سنتی اظهار داشت: گرد و غبار وقتی به صورت کریستال تشکیل گردد، روی بناهای تاریخی مانند یک بسترِ دارای حالت اسفنجی برای نفوذ و نگه داشتن اسیدها و مواد آلی به کار می رود؛ ضمن این که میکروارگانیسم ها هم با رسوب به درون این سطح اسفنجی سبب تخریب می شوند. ازاین رو گرد و غبار و خاک، علاوه بر این که رنگ اصلی سطحی که پوشش می دهند را تحت الشعاع قرار خواهند داد، یک بستر تخریبی هم در بناهای تاریخی بوجود می آورد.

سید مسعود موسوی زاده کاشی پز در گفتگو با ایسنا و ضمن اشاره به مبحث انواع آلاینده ها و تأثیرگذاری آن روی میراث معماری اصفهان، اظهار نمود: این که آلاینده ها چه تأثیراتی روی میراث معماری دارند مبحث بسیار مهم و گسترده ای است که به مطالعه و پژوهش های بنیادی نیاز دارد و لازم است که در چنین مباحثی که در رابطه با بناهای تاریخی در مناطق مختلف مطرح می شود دانشگاه ها ورود کنند و پایش ها و رصدهای لازم و مرتبط را انجام دهند. کمترین زمان این پایش ها در یک بازه زمانی ۵ تا ۱۰ سال قابل بررسی است و شاید مقایسه بررسی ها در چند دوره ۵ ساله بتواند کوتاه ترین قضاوت را به ما ارائه نماید. ضمن این که در این خصوص باید از تخصص های مختلفی استفاده گردد چون موضوعی میان رشته ای است؛ ازاین رو هر اظهارنظری که در رابطه با تاثیر وضعیت آلودگی هوا در مورد میراث معماری صورت می گیرد اگر مبتنی به رصدها و پایش های دوره ای نباشد علمی نخواهد بود، مگر این که بر مبنای کلیت ها و دسته بندی ها و تجربه های قبلی عرضه شده باشد که البته در ایران حتی در همین اندازه هم مطالعه بسیار اندکی صورت گرفته است.

تقسیم بندی آلاینده ها در ۵ گروه

او اضافه کرد: عوامل مؤثر در تاثیر آلاینده ها روی میراث معماری را میتوان در ۵ گروه بررسی کرد؛ اول ازهمه باید انواع آلاینده ها را شناخت، یعنی نخستین موردی که روی بناهای تاریخی اثرگذار می باشد آلاینده ها ازنظر نوع مواد است که خود به چند گروه تقسیم می شود. اولین گروه، «مواد آلی» است که از سوخت ناقص سوخت های موجود در شهر حاصل می شوند و یکی از آنها کربن گرافیتی است که به آن دوده می گوییم و دیگری چربی های حاصل از سوخت ناقص است که به صورت لایه ای روی آثار نشست می کنند؛ مثلا در مورد کلیساها از قدیم معضل سوزاندن شمع در آنها وجود داشته و دوده ی حاصل شده از موم یا واکس روی بدنه و نقاشی های کلیسا می نشیند و همیشه مساله ساز بوده است، همینطور از سوزاندن بنزین، گاز و گازوئیل چربی به وجود می آورد؛ ازاین رو یک مورد از انواع آلاینده ها مواد آلی است که وقتی روی بناهای تاریخی نشست می کنند روی آنها تاثیر می گذارد و تخریب صورت می گیرد.

این پژوهشگر و متخصص در معماری سنتی ضمن اشاره به ترکیبات فلزی بعنوان گروهی خاص از انواع آلاینده ها هم خاطرنشان کرد: دومین گروه از آلاینده ها «ترکیبات غیرفلزها» مثل So۲، No۲، O۳ است که وقتی در سوخت ها می سوزد بعنوان نمونه، اکسید گوگرد یا اکسید نیتروژن را بوجود می آورد و در اثر ترکیب با آب یا رطوبت هوا، اسیدسولفوریک و اسید نیتریک تولید می شود و می تواند عامل تخریب باشد؛ ضمن این که وقتی ما در رابطه با اسید صحبت می نماییم باید ببینیم آن سطح موردنظر چطور تخریب می شود. «مواد آلی» به صورت غشای تیره رنگ به غیراز این که روی سطح نشست کرده و دوده ایجاد می کنند و ظاهر اصلی اثر را تحت تاثیر قرار می دهد وقتی با اسید ترکیب می شوند می تواند بعنوان یک عامل مخرب برای بنا محسوب شوند، حتی می توانند همچون نوعی خوراک برای آلاینده های گروه چهارم یعنی میکروارگانیسم ها باشند، بدین سان قارچ ها که مهم ترین گروه میکروارگانیسم ها هستند بستر مناسب تری برای رشد پیدا می کنند.

موسوی زاده کاشی پز که طراحی و اجرای کاشی کاری گنبد مسجد بوخمسین دمام در عربستان، طراحی و اجرای کاشی کاری گنبد و مناره های مسجد سلطان قابوس در شهر صحار عمان، طراحی و اجرای گنبد و مناره های مسجد امام علی در کپنهاگ دانمارک و طراحی و اجرای کاشی کاری نما و سردرهای مرکز اسلامی جارکارتا، بعضی از پروژه های اجراشده توسط او محسوب می شود، افزود: سومین نوع آلاینده ها «گرد و غبار» است که می تواند شامل کلسیت ها و سیلیسیت ها باشد. اگر آن بنا نزدیک دریا باشد یا بادهایی از سمت دریا بوزد حاوی کلسیت هستند و روی بنا اثرگذار خواهند بود که البته در منطقه اصفهان کلسیت وجود ندارد ازاین رو تبلور کمتری وجود دارد، اما در مقابل در اصفهان گردوغبار و خاک وجود دارد؛ ازاین رو بلورهایی که روی سطح تشکیل می شود امکان دارد مواد قبلی را در برگرفته و منجر به ایجاد ترکیب آلاینده دوجزئی شود و در عمل برای آنها مانند بستر عمل می کند که این گروه شامل سیلیسیت ها است که در جریان تبلور، خویش را مانند شوره روی سطح نشان داده است.

او که بعنوان استادکار رشته کاشی معرق و هفت رنگ هم شناخته شده است، اظهار داشت: «گرد و غبار» وقتی به صورت کریستال تشکیل گردد می تواند مانند یک بسترِ دارای حالت اسفنجی برای نفوذ و نگه داشته شدن اسیدها و مواد آلی به کار رود و هم امکان رشد قارچ ها در آن فراهم می شود، ازاین رو به غیراز این که خودش یک بستر تخریبی ایجاد می کند، ازنظر سطحی که پوشش می دهد مثلا روی لعاب یا روی سنگ هم می تواند رنگ اصلی آنرا تحت الشعاع قرار دهد که این پدیده روی بندکشی های کاشی ها بسیار دیده می شود. ضمن این که خیلی از سیلیکات ها مانند کربنات کلسیم که در گچ وجود دارد با نفوذ آب به صورت شوره از بین بندهای کاشی ها بیرون می آید. از سویی دیگر به سبب حالت اسفنجیِ آن، مواد آلی و ترکیبات غیر فلزات و میکروارگانیسم ها درون این بافت اسفنجی رسوب می کنند و سبب تخریب می شوند.

این کارشناس ارشد مهندسی معماری بابیان این که چهارمین مورد آلاینده ها که می تواند روی میراث معماری اثرگذار باشند «میکرواروگانیسم ها» هستند که بدترین آن قارچ است و حتی روی سطح سرامیک هم دیده می شود، توضیح داد: در مورد میکروارگانیسم ها باید مثالی بزنم؛ یک سطح لعاب دار را تصور کنید؛ اگر این لعاب سالم بوده و اسفنجی نشده باشد یعنی در دمای بالا پخته شده باشد مثل لعاب های قلع و سرب که در بالای دمای هزار درجه پخته می شود انتظار می رود که روی آن سطح سرامیک یا کاشی یک سطح کاملاً شیشه ای داشته باشیم، اما لعاب های امروزی در ۸۵۰ درجه پخت می شود و خلل و فرج میکروسکوپی زیادی دارند یعنی نفوذپذیری سطح لعاب زیاد است و یا امکان دارد آن لعاب در اثر فرسایش یا یخ زدگی و یا رعد و برق، ترک خورده باشد و یا گرفتار شکستگی شده باشد، در این صورت سطح لعاب دارای خلل و فرجی در مقیاس میکروسکوپی است که مکانی برای رشد قارچ ها خواهد شد و نخستین تاثیر آن تولید اسید و دومین اثرش تغییر رنگ است چون پیگمنت یا رنگ دانه هم تولید می کند و بعنوان مثال رنگ فیروزه ای سفیدک می زند و یا سطح چوب به سمت رنگ قرمز یا زرد تغییر رنگ می دهد درصورتی که این رنگ اصلی آن اثر نیست بلکه رنگ قارچ است.

موسوی زاده کاشی پز به روغن بزرک اشاره و بیان نمود: همین جا لازم است از ماده ای به نام روغن بزرگ هم اسم ببرم که متأسفانه همچنان روی برخی آثار استفاده می شود، درحالی که روغن بزرک از منابع تصفیه نشده تولید می شود و در فرایند تولید آنها قارچ وجود دارد و کم کم فاسد و آلوده می شود، مثلا وقتی به مکانی بروید که درهای چوبی قدیمی در آنجا وجود داشته باشد بوی تخمیر و تخریب شدن توسط قارچ را میتوان حس کرد چون روغن بزرک، فاسد شده و قارچ تولید می کند و با ایجاد اسید، رنگ چوب را هم تغییر می دهد.

او اشاره کرد: این چهار عامل یعنی «مواد آلی»، «ترکیبات غیرفلزها»، «گرد و غبار» و «میکروارگانیسم ها» وقتی باهم یا تک تک یا دوتادوتا عمل می کنند مواد و اثراتی را به وجود می آورند که به آنها تخریب می گوییم و نخستین کاری که می کنند تولید اسید است و در چنین حالتی برای بنا خطرناک اند.

ویژگی سطوح در معرض تأثیر

این پژوهشگر میراث معماری با تاکید بر این که دومین عامل که در زمان بررسی آلاینده ها و تاثیر آنها روی میراث معماری باید در نظر گرفته شود، «ویژگی سطوح در معرض تأثیر» یعنی جنس آنها است، اظهار داشت: در اینجا بهتر است به تاثیر محیط اسیدی بر لعاب اشاره کنم؛ لعاب ترکیب یک نمک فلزی است که انتظار داریم به ما رنگی را نشان بدهد چونکه هیچ رنگی در طبیعت وجود ندارد مگر این که وابسته به یک فلز باشد. برخی از نمک های فلزی این توانایی را دارند که در دماهای بالا تجزیه نشوند و باقی بمانند مانند نمک های فلز مس یا کبالت که مس، رنگ فیروزه ای و کبالت، رنگ لاجوردی تولید می کند یا نمک های آهن که طیف های مختلف رنگ قهوه ای از رنگ زرد تا قرمز عنابی را نشان داده است یا نمک طلا که رنگ قرمز شرابی را تولید می کند. وقتی نمک فلزی که به آن پیگمنت گفته می شود را با سیلیس ترکیب نماییم لعاب تولید می شود که پس از ورود به کوره، ذوب شده و آن نمک فلزی به درجه ای می رسد که رنگ خویش را منتشر می کند. برخی از آن رنگ ها پایدارتر است مانند نمک طلا یا کبالت و بعد مس و برخی از آنها پایداری کمتری دارد مانند نمک هایی که رنگ سبز را از آنها گرفته اند که به مرورزمان کم رنگ می شود.

موسوی زاده کاشی پز افزود: وقتی فرایند تولید اسید در اثر آلاینده ها روی سطوح صورت می گیرد اسید سبب احیا شدن اکسیدهای فلزی داخل لعاب می شود، یعنی فلزی که در این ترکیب مشارکت کرده را برمی گرداند و فلز، روی سطح لعاب احیا می شود و این درست مانند لعاب های زرین فام است، چونکه چنین لعاب هایی در یک محیط اسیدی و بدون وجود اکسیژن در کوره ساخته شده اند. رنگ های زرین فام در واقع لعاب های احیایی هستند که در فرایند تولیدشان فلز موجود در هریک از لعاب ها احیاشده و روی سطح آمده است. این اتفاق در معماری و با ظروف سفالی لعاب دار حاوی اسید مثل سرکه قدیمی هم به مرورزمان رخ می دهد مثلا وقتی مردم در محل هایی تردد بیشتری داشته باشند و مداوم کاشی های لعاب دار بنایی را لمس کنند اگر دستشان به خوراکی یا ماده شیمیایی آلوده باشد این ماده کم کم به اسید تبدیل گردد و درصورتیکه این سطح، کاشی باشد پس از دهه ها غشای خیلی نازک با رنگ متالیک را روی سطح لعاب کاشی خواهید دید که نشان داده است فلز درون لعاب کاشی درحال احیاشدن است.

او با ذکر مثالی در مورد سطوح بناهای در معرض رعد و برق، اظهار داشت: مثال دیگر در مورد بعضی سطح هایی است که در معرض رعد و برق قرار دارند و اگر آن سطح، کاشی باشد و اسید در آن محیط وجود داشته باشد در اثر رعد و برق یک رگه زردرنگ در کاشی فیروزه ای ایجاد می شود، یعنی به سبب وجود اسید و در اثر حرارت بالایی که به سبب رعدوبرق ایجادشده فلز درون کاشی احیاشده و رنگ فیروزه ای به رنگ قرمز گرایش پیداکرده یا لکه های قرمز که رنگ مسیِ متالیک است در آن دیده می شود؛ ازاین رو محیط اسیدی می تواند عاملی برای واکنش احیای فلز درون نمک فلزی باشد. از طرفی تاثیر مخرب اسید در مورد خوردگی های سطوح هم مساله ساز است یعنی خوردگی سطح را تشدید می کند، این سطح امکان دارد سنگ، چوب، فلز، آجر، لعاب و یا سطوح دیگر باشد که البته اگر لعاب کاشی سالم باشد اصولاً اسید نباید روی آن تأثیری بگذارد، اما متأسفانه کاشی ها در اثر یخ زدگی یا رعد و برق ترک می خورند و در مقابل اسید تأثیرپذیر می شوند. در مورد آجر هم به گنبد مسجد شیخ لطف الله اشاره می کنم که در مرمت آن از همان آجرهای نره قدیمی بهره برده اند که قبلاً مواد آلی و اسید در آن نفوذ کرده بوده است. انواع آلاینده ها و رسوبات طی چندین سال توسط باران شسته شده و هرسال غشا یا لایه روی آنها در داخل بافت اسفنجی آجرِ بدون لعاب رسوب کرده و مجدداً این آجرها بدون پاک سازی و نوسازی، برای تولید معرق استفاده شده است.

کمیت آلایندگی و سنجش آن

این پژوهشگر و متخصص در معماری سنتی سومین عامل مهم در بررسی اثرگذاری آلاینده ها در بناهای تاریخی را «کمیت آلایندگی» و سنجش آن دانست که اصولاً با مقیاس میکرون در سال سنجیده می شود. او خاطرنشان کرد: در این خصوص من فکر نمی کنم که در ایران پایش های ۵ ساله، ۱۰ ساله یا ۱۵ ساله صورت گرفته باشد و مثلا بگویند در ۴۰ سال قبل تابحال که ما درگیر آلودگی در شهرهای خود هستیم چه غشایی از آلودگی و از چه نوعی و چند میکرون روی هریک از بناهای تاریخی نشست کرده است. در این مورد ازنظر مقدار رسوبات روی سطوح بین تهران یا اصفهان با شهر رم در ایتالیا مقایسه می کنم؛ با عنایت به بررسی ها روی سطوح برنزی در شهر رم، در هرسال حدود ۳ تا ۳ و نیم میکرون لایه آلودگی روی برنز و بین ۵ تا ۵ و نیم میکرون روی مرمر رسوب داشته است در صورت مقایسه کلی ازنظر آلودگی هوا برای شهری مانند تهران یا اصفهان این مقدار می تواند دو یا سه برابر باشد یعنی اگر برای ضخامت لایه آلودگی رسوب کرده در تهران یا اصفهان عدد ۱۰ میکرون در هرسال را تخمین بزنیم، این مقدار در مدت ۴۰ سال ۴۰۰ میکرون خواهد شد یعنی چیزی حدود نیم میلی متر که با چشم دیده می شود و قابل لمس است و اگر که ما این پایش چهل ساله را انجام دهیم با یک غشای آلاینده ای که سطح را پوشش داده مواجه خواهیم بود؛ ازاین رو وقتی در رابطه با کمیت آلایندگی با مقیاس میکرون صحبت می نماییم به پایش های دوره ای نیاز است تا بتوان به صورت علمی در رابطه با آن صحبت کرد.

نقشه مناطق مختلف برحسب آلودگی

موسوی زاده کاشی پز افزود: مورد چهارم که باید در بررسی آلاینده ها و تاثیر آنها روی میراث معماری موردتوجه قرار گیرد «نقشه مناطق مختلف برحسب آلودگی» است، بعنوان مثال مسجد جامع عباسی در منطقه ای قرا دارد که اتومبیل تردد نمی کند یا مسجد جامع دشتی در بیرون شهر قرار دارد یا این که یک بنا در منطقه روستایی قرار دارد که سوزاندن چوب در اطراف آن زیاد صورت می گیرد و یا بنایی دیگر در منطقه کویری است که فرسایش شن های روان وجود دارد؛ ازاین رو نوع آلایندگی و تأثیرپذیری هر یک از این بناها از این آلایندگی برحسب موقعیت قرارگیری آن در نقشه و در مقیاس کلان با دیگری متفاوت می باشد، از این رو باید به محل قرارگیری بنا در یک اقلیم توجه کرد.

او با اشاره به اینکه وقتی ما در رابطه با اصفهان صحبت می نماییم ازیک طرف میتوان در مقیاس اقلیمیِ کلی و از سوی دیگر میتوان در رابطه با خرده اقلیم ها صحبت کرد، اظهار داشت: اصفهان می تواند خرده اقلیم هم محسوب شود که خودش شامل چند خرده اقلیم دیگر خواهد شد، مثلا منطقه کوه صفه یک خرده اقلیم از اصفهان است و حتما وضعیت آن با منطقه کاوه یا با منطقه مرکزی شهر که نام آنرا منطقه طرح ترافیک گذاشته اند متفاوت می باشد اما هرکدام یک خرده اقلیم به شمار می آید. خرده اقلیم ها گرفتار بالا و پایین رفتن های کوتاه مدت وضعیت اقلیمی می شوند و تأثیرات آنرا در کوتاه مدت میتوان مشاهده کرد ولی در اقلیم های کلان یا کلی، این تأثیرات را فقط میتوان در دوره های طولانی تری مشاهده کرد، مثلا حالا که رودخانه زاینده رود جاری نیست تاثیر وضعیت نداشتن رطوبت در خرده اقلیم منطقه دنبال رودخانه در کوتاه مدت احساس می شود و به صورت روزمره با آن مواجه هستیم یعنی دقیقا تغییرات خرده اقلیم اصفهان را در این منطقه می بینم و حتی میتوان آنرا در دوره های یک یا دوساله پایش و با یکدیگر مقایسه کرد.

این کارشناس حوزه میراث معماری یادآوری کرد که اگر در مطالعه تاثیر آلاینده ها روی یک بنا در منطقه اقلیمیِ کلی مانند استان اصفهان فقط موردنظر قرار بگیرد که دارای اقلیم گرم و خشک است و خرده اقلیم ها در مطالعات در نظر گرفته نشود اساسا آن مطالعه به بیراهه خواهد رفت.

او اضافه کرد: ازاین رو اگر بنایی مانند مسجد جامع عباسی با کاخ هشت بهشت یا بنایی که در منطقه کوه صفه قرارگرفته و یا کاروانسرای مورچه خورت در جاده شاهین شهر در مورد صدمه آنها در مقابل آلاینده ها در مقیاس یک اقلیم با یکدیگر مقایسه شوند و به شرایط خرده اقلیم ها توجهی نشود این مطالعات ارزش علمی نخواهد داشت؛ بنابراین ما باید برای هر مطالعاتی نقشه منطقه ای تهیه نماییم و محل قرارگیری هریک از بناها در نقشه را با شرایط همان خرده اقلیمِ منطقه ای بسنجیم.

نحوه قرارگیری اثر در محل

موسوی زاده کاشی پز موضوع پنجم در بررسی آلاینده ها و تاثیر آنها روی میراث معماری را «نحوه قرارگیری اثر در محل» برشمرد و افزود: مثلا در جبهه شرقی کاخ هشت بهشت یک حوض آب قرار دارد و سمت غرب آن با درخت و فضای سبز در تماس است، ازاین رو نوع تأثیری که آلاینده ها روی هریک از وجه های این بنا می گذارند متفاوت می باشد و حتما باید مطالعه و رصد شود. یا اگر آن سمت از گنبد که آفتاب می گیرد و جبهه ای که برف می نشیند یا سردتر است را با یکدیگر مقایسه نماییم رشد قارچ ها داخل ترک هایی که در اثر یخ زدن ایجاد می شود روی این دو جبهه با دیگری متفاوت می باشد، نمونه ای دیگر اینست که با عنایت به جاری نبودن زاینده رود احتمالا در چند سال آینده با فرسایش باد روی بدنه های غربی پل های تاریخی مواجه خواهیم شد چونکه به مرورزمان ماسه کف رودخانه امکان دارد آجرهای یک طرف هر یک از پل های تاریخی را که در معرض باد غالب اصفهان قرار دارد تحت تاثیر قرار دهد و پل ها ازیک طرف در مقایسه با طرف دیگر همان پل که پشت به باد است گرفتار فرسایش بیشتری خواهند شد؛ ازاین رو نحوه قرارگیری بنا در هریک از سایت ها باید موردنظر قرار بگیرد.

او اظهار داشت: درمجموع، اگر مطالعه ای در رابطه با تأثیرپذیری یک بنای تاریخی از انواع آلاینده ها صورت گیرد اما هریک از این ۵ عامل یعنی «شناسایی انواع آلاینده ها»، «ویژگی سطوح در معرض تأثیر»، «کمیت آلایندگی»، «نقشه مناطق مختلف برحسب آلودگی» و همینطور «نحوه قرارگیری اثر در محل» در نظر گرفته نشود، آن مطالعه ارزش علمی نخواهد داشت.

این پژوهشگر معماری سنتی افزود: علاوه بر مواردی که گفته شود، باید تاکید کرد که تاثیر چنین عوامل آلاینده در مقابل عوامل انسانی بسیار کمتر است. ظرفیت افرادی که در هر دوره از بنا بازدید می کنند و عملکردهایی که اطراف یک بنا شکل می گیرند ازجمله چنین مواردی است که آلایندگی را تشدید می کند، بعنوان نمونه بدنه مدرسه چهارباغ در چهارباغ عباسی شدیداً در معرض خطر رسوب لایه چربی روی سطوح قرار دارد، چونکه ساعتهای زیادی در شبانه روز در این خیابان فست فود تهیه می شود و چربی ها در هوا منتشر می شود و به مرورزمان لایه ای از غشای چربی و دوده روی کاشی های مدرسه چهارباغ نشست خواهد کرد؛ ازاین رو نوع عملکردهای اطراف هر بنا می تواند مؤثر باشد. ولی باوجود همه موارد ذکرشده تأثیرات مخرب حاصل از عوامل انسانی به مراتب بیشتر از عوامل آلاینده است، هرچند که در بیشتر مطالعات تولید آلاینده ها را از انواع صدمه های انسانی غیرمستقیم به شمار می آورند.

منبع:

دسته‌ها: توریسم