عصر توریسم: با فرارسیدن واپسین روزهای زمستان، صدای تکم و تکم چی ها در کوچه پس کوچه های آذربایجان طنین انداز می شود. آیینی که ریشه در باورهای کهن دارد و قرن ها است نویددهنده بهار و رویش باردیگر طبیعت است.
به گزارش عصر توریسم به نقل از ایسنا، در روزگاری که خیلی از مراسم های کهن در هیاهوی زندگی مدرن کمرنگ شده اند، تکم گردانی همچنان در بعضی مناطق آذربایجان زنده است؛ آیینی که به زبان موسیقی و نمایش، خبر از پایان زمستان و شروع بهار می دهد. رقص عروسک چوبی بُز نر، آوازهای شیرین تکم چی ها و همراهی مردم با این نمایش آیینی، نه تنها یادآور گذشته ای دور، بلکه نشانه ای از پیوند ناگسستنی فرهنگ، طبیعت و مراسم های نوروزی است. این سنت کهن بعنوان بخشی از هویت فرهنگی منطقه، در لیست میراث ناملموس ملی ایران نیز ثبت شده است.
فصل زمستان که تمام می شود، تکم اولین موجودی است که آمدن بهار را خبر می دهد. خبررسانی تکم در حد فاصل میان دو فصل، که دگرگونی اساسی را به دنبال دارد، وقوع می یابد. پایان سکون و سکوت و در مقابل، بیداری و سر و صدای ترنم آمیز پرندگان، زادوولد و حیات باردیگر ی دیگر موجودات است و خود طبیعت نقش معنایی تکم را به واسطه ی زمان ظهور و نمایش اش پراهمیت تر می کند.
در زمان اجرای تکم گردانی، مجموعه ای دیگر از وقایع رخ می دهد که با جنبه های مختلف زندگی مردم، حلول سال نو و مراسم های آن ارتباط دارد. آمادگی مردم برای کشت و زرع، احیا و ابقای روابط خصوصی و حتی اجتماعی، اندیشه به رویش باردیگر ی طبیعت و تقدیس آن، از راه انجام آداب و رسوم نهادمندِ مرسوم در روزهای عید نوروز، همگی شرایطی را فراهم می آورد تا نمایش آیینی ـ عروسکی به مدلول اولین گام در خلال انجام تحولی شگرفت به کار رود.
«در اواخر فصل زمستان، زمانیکه برودت و سرما می خواهد با طبیعت خداحافظی کند و طراوت و نشاط بهار جایگزین آن شود و به هنگامی که برف ها در سینه ی ساوالان آب شده و به شکل رود در سرزمین پهناور آذربایجان جاری می شود، صدای تکم و تکم چی ها نیز در شهر و روستا می پیچد که با زبان شیرین و آهنگین خود به مردم نوید آمدن بهار را می دهند و خلق را برای پاک کردن کینه از دل ها و گرد و غبار از خانه هایشان دعوت می کنند.» (نادری، ۱۳۷۸: ۷۸)
در مناطق مختلف آذربایجان غربی، مردم در فاصله ی بین دو چهارشنبه پایانی سال یعنی «کؤل چرشنبه» (چهارشنبه ی خاکستر) و «گؤل چرشنبه» (چهارشنبه ی کل) چشم انتظار آمدن تکم و تکم چی هستند. بر مبنای رسمی دیرین در خطه آذربایجان، در اسفندماه، هر هفته جشنی برای استقبال از بهار برپا می شد. مردم این جشن ها را از نخستین چهارشنبه اسفندماه، «یالانچی چرشنبه» (چهارشنبه ی دروغین)، شروع می کردند و در دومین چهارشنبه، «خبردی چرشنبه» (چهارشنبه ی خبری)، «کؤل چرشنبه» (چهارشنبه ی خاکستر) و «گؤل چرشنبه» ادامه می دادند.
به عقیده مردمان این سرزمین، عدد چهار اصل و ریشه طبیعت جاودانه است و با اعتقاد عمیقی که به چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش در زندگی مردم این خطه وجود دارد، نخستین چهارشنبه ماه آخر سال را منسوب به باد، دومین چهارشنبه را منسوب به خاک، سومین چهارشنبه را منسوب به آتش، و چهارمین چهارشنبه را هم منسوب به آب می دانستند.
تکم با حاضر شدن در پایان زمستان و شروع بهار و عمل بشارت آمیز، نمایش هایی را یادآور می شود که با ماهیت تحول آمیز همراه اند. چنین مراسم هایی نفوذ عمیقی در اذهان جامعه دارند و حتی با معانی تقدس آمیز تولد و تناسخ تفسیر و تأویل می شوند. تکم به پایان زمستان اشاره می کند و از شروع بهار خبر دارد. بهار قرین رستاخیز عالم و آدم و مترادف حکمی و معنایی عروسکی است که بر اساس تفکر کهن خلق و ابداع شده است. بدین لحاظ، زمان اجرای تکم گردانی در تفسیر معانی و اجزای پیرامون آن نقش تعیین کننده ای دارد.
مروری بر مفهوم «تِکه» یا «تکم»
تِکه نام عروسکی است که آمدن بهار را نوید می دهد. این عروسک به هیبت و هیکل بُز نر ایجاد می شود، بدین لحاظ واژه ی «تِکه» مسمای معنایی دارد و اساساً «تَکَم» کلمه ای است ترکی که از واژه «تِکه» به مدلول بُز نر و ضمیر ملکی «م» تشکیل شده و به معنای «بُز نر من» است. کلمه «تَکَم» در نسبت به کسی که تِکه را بازی می دهد، به شکل «تَکَم چی» درآمده است که اشعاری را از زبان تِکه متعلق به خودش بیان می کند. تِکه در گذر زمان به شکل «تَکَم» و «تِکه چی» به شکل «تَکَم چی» درآمده است. در اکثر کتاب هایی که در رابطه با ی این عروسک آیینی بحث می شود، این واژه ها به همین صورت بیان شده اند و مردم نیز امروزه از روی عادت این کلمات را به همین شکل به کار می برند.
تِکه، که پیش قراول گلّه و نیز پیام آور بهار است، در دو نسبت وقوع عینی و تمثیلی تداعی گر معنای واحدی است که نمایش آیینی-عروسکی تِکه گردانی به آن وابسته است. جنبه ی واقعی در معنای تِکه، زمینه های اندیشه ی تمثیلی را پیرامون تکوین نمایش تِکه گردانی می سازد، برای اینکه همان بُز نری که گلّه را به مقصدی خاص برده و بلدراه است، در اواخر زمستان یا اوایل فصل بهار سر می رسد و زمان بهار را نشان داده است. این نیز نوعی پیش قراولی و نوروزخوانی است. تِکه در معنای واقعی، طی مکان می کند و فاعل شناساندن رویش و سرسبزی زمین است. چرخش معنا و ترجمه ی مکان مندی تِکه در هنر نمایش و نمایش آیینی-عروسکی، محصولی زمان مند نیز دارد که تمثیل بهار به مثابه ی طی زمان از سردی و خشکی به سرسبزی و شُعَف است.
«رقص با سماچهی بز کوهی، با در دست گرفتن شاخه های سبز درختی که دارای شاخه های متقارن است، ما را به یاد مبحث مذهبی و اساطیری از این روزگاران می اندازد که بارها و بارها روی ظرف ها و آثار دیگر نقاشی شده و آن نقشه ی دو بز کوهی (نماد خدای کوهستان ها) به حال نیم خیز در دو سوی (درخت زندگی) دارای شاخه های متقارن است. این نقشه یکی از مبحث های بسیار متداول آن زمان هاست و عقیده مذهبی و همگانی مردم آسیای غربی را نشان داده است. از نگاره ی این تکه سفال چنین میتوان برداشت که اجراکنندگان این رقص دسته بند مذهبی در مرودشت، تخت جمشید، هنگام بهار و سرسبزی درختان و گیاهان می خواستند همان داستان بزکوهی و درخت زندگی را تجسم بخشیده و جشن و شادمانی خود را با این رقص مذهبی رونق دهند.» (ذکاء، ۲۵۳۷، شماره ۱۸۹ و ۱۹۰، ص ۵)
تشابه آمده بر مبنای تداعی نشانه شناسانه مدلول بهار، درخت زندگی و سرسبزی درختان و گیاهان در رقص آیینی دسته بند، که با سماچهی بزکوهی به اجرا درمی آمده، با آن چه در نمایش تکه گردانی روی می دهد، این باور را قرین به یقین می کند که تکه گردانی با مراسم های پیشین در هزاران سال قبل قرابت دارد و مهم ترین مدلول نشانه ای آن باروری، رویش و سرسبزی و حیات عالم است.
بز در متون کهن نشانه استحکام، صعود و بالاروندگی و نیز منشأ باروری است. در دوره ی جدید تحت تاثیر این معانی، هنوز در بعضی نقاط کشور این اهمیت به جای خود باقی است و رفتار دامداران و کشاورزان با بز و مخصوصاً بز نر، رفتاری آیینی و بسیار ویژه است که کلیت آن به کاربردهای فراگیر معنایی و نشانه های تثبیت شده ی برآمده از آن بازمی گردد.
«در سنگسر به بز پیشاهنگ پاچنگ می گویند. این بز نر وقتی به هفت سالگی می رسد، به نام پیره بز در گله می ماند؛ نه ذبح می شود و نه به فروش می رسد. سنگسری ها بیشتر از ۲۶۰ نام برای نام گذاری بز و گوسفند دارند. زیباترین گوسفند را عروس می نامند و به گردن آن گردنبند مخصوصی برای رفع و دفع چشم زخم می بندند.» (بیهقی، ۱۳۲۵، ص ۵۲۳) چنین تزیینی، علاوه بر معانی آیینی تعریف شده، شباهت فراوانی با تزئین عروسک تکه دارد، اما مهم ترین نشانه های ظهور یافته در نمایش تکه گردانی، که تابحال هم مدلول خویش را حفظ نموده، ارتباط آن با زمان باروری و رویش باردیگر ی طبیعت است که تحت تاثیر آن، رویدادهای اجتماعی که متناسب با فصل بهار وقوع می یابند، نشانه های دیگری را می نمایانند که بعضی از آنها به روابط و مناسبات اجتماعی و برخی دیگر به مناسبات معیشتی مردم بازمی گردد. این مدلول با معانی نشانه شناختی قرین است که پیدایی باردیگر ی فصل کار و رویش را تداعی می کند. تکه مهم ترین نشانه ی این رویداد اساسی در بطن عالم و طبیعت به اعتبار جامعه ی انسانی است.
آیین تکم گردانی چه قدمتی دارد؟
در رابطه با پیدایش تکه چی ها هنوز نظر مشخصی وجود ندارد، ولی از شواهد این گونه برمی آید که این ها بازمانده های سایاچی ها هستند که خود این سایاچی ها شاید شاخه ای از گوسان های باستانی باشند. دکتر جواد برومند، در کتاب نوروز جمشید، قدمت حضور گوسان ها را به زمان هخامنشیان نسبت می دهد و متذکر می شود در زمان جمشید «از چند روز قبل از نوروز، گوسان های شاهی با «علم عید» در شهر می گشتند و فرارسیدن نوروز را با موسیقی و سرود به آگاهی مردم رسانده و هزینه ی عید را از آنان دریافت می کردند.» (برومند سعید، ۱۳۷۷، ص ۲۹۹) از آنجائیکه تکه چی ها و سایاچی ها نیز فرارسیدن بهار را نوید می دهند و انعام یا شاباشی از اهل خانه دریافت می کنند، مراسم آنها کاملا با مراسم دوره ی هخامنشیان قیاس پذیر و شبیه است.
با رسم باستانی دیگری که انطباق پذیر با این گونه نمایش های آیینی است و با مضمون بشارت بهار برپا می شود، رسم «نوروز نثار» است. واژه ی نثار به کسر اول به مدلول پاشیدن (منتهی الارب) است. پولی که در عروسی یا در روز عید میان مردمان می افشانند و بشار نیز گویند. (ناظم الاطباء).» (دهخدا، ۱۳۷۷، ج ۱۴، ص ۲۲۳۳۶)
دکتر ابوالفضل مصفا در رابطه با ی «رسم نثار» این گونه توضیح می دهد: «نثار در شکل خاص خود از سنن بسیار کهن درباری، اشرافی و اجتماعی ایران بوده و در ادوار مختلف به وضوح از آن یاد شده و برخی از اشکال آن هنوز بر جای است و در شکل خود رسمی جهانی است که زندگانی افراد با یکدیگر آنرا به وجود آورده است و نوعی دیده ی مخصوص محبت و سازش و هم زیستی صلح آمیز به شمار می آید. موارد اصلی نثار در ایران قدیم بدین قرار است: در نوروز و تاج گذاری ها و به هنگام انتخاب ولیعهد و عروسی و تولد و …» (مصفا، ۱۳۵۰، ص ۲۸۹)
پس، از شواهد و قراین برمی آید که از ادوار باستان تاکنون، پیگ های نوروزی در سرتاسر ایران وجود داشته اند و با اندک تفاوتی در نحوه ی اجرای مراسم آیینی و نیز نام گذاری بومی و محلی، با خواندن ترانه های نوروزی و با نثار شادباش و محبت و صفا در منطقه، با گرفتن انعامی از قبیل شیرینی، آجیل، برنج، روغن و پول، محله ها را یکی بعد از دیگری طی می کردند و با انباشتن کیسه هایشان از پیشکش های مردمی، تا سالی دیگر و نوروزی دیگر به شهر و دیار خود بازمی گشتند.
سرودهای ستایشی سایاچی ها در سینه ها محفوظ مانده و آنرا نسل به نسل منتقل کرده اند. در نوشته ها و پژوهش هایی که انجام گرفته، سایاچی ها اشخاصی محترم و مورد ستایش مردم هستند که مأوا و مکان خاصی به منظور زندگی ندارند و اغلب در بین کوه نشینان و روستاییان به سر می برند.
تکه عروسکی چوبی بشکل بز است، ولی در بعضی مناطق در اشکال دیگری همچون شتر هم گزارش شده است. شکل بز را روی چوبی ضخیم می کشند و دورتادور آنرا می برند یا با وسایلی آنرا تراش می دهند. دست ها و پاها نیز جداگانه بریده و با استفاده از میخ یا اتصالاتی دیگر به تنه وصل می شود. مفاصل حرکتی دست ها کمک می نماید تا رقص تکه و حرکت های چرخشی اش به زیبایی به نمایش درآید.
طراحی و ساختمان «تِکه»
برای به حرکت درآوردن این عروسک آیینی، صفحه ای گرد یا چهارگوشی ضروری است تا تکه گردان عروسک تکه را روی آن به نمایش بگذارد و نیز چوبی که با آن تکه را به رقص درآورد. نمادشناسی صحنه ی دایره شکل یا چهارگوشی که تکه روی آن هنر نمایی می کند، نشانه هایی از زمان و مکان را در اعتقادات مردم از قدیمی ترین دوران بشری تا به امروز دربرمی گیرد: «پیدایش کائنات فقط با یک مربع صورت می گیرد و به تبع آن تمدن یکجانشینی نیز در مربع تصویر می شود، درحالی که خیمه ها و سیاه چادرهای کوچ گران بشکل دایره است. ضرباهنگ عمر دنیا، ضرباهنگ زندگی بشری و ماه های قمری همگی چهارگانه هستند، اما چهار مرحله ی حرکت فصول به شکل دایره نشان داده می شود؛ صلیبی با دو قطر عمود بر هم، تربیعی واقعی در دایره ی فصول می سازد. شکل مربع واحد یکپارچه نیست، پس با زمان ارتباط دارد و برعکس، ابدیت با شکل دایره نشان داده می شود، برای اینکه دایره، بعد از تقویم سال، ابتدا زمان و بعد ابدیت را می سنجد و سر انجام بی نهایت را تعیین می کند.» (شوالیه، گربران، ۱۳۸۷، ص ۱۸۲-۱۹۰)
ازاین رو مجموعه عروسک تکه از سه قسمت مجزا تشکیل شده است: اول، عروسکی چوبین که بشکل بز بریده شده؛ دوم، صفحه ای گرد یا چهارگوش که سوراخی در وسط آن تعبیه شده؛ و سوم، میله ای چوبی. در واقع، به رغم اجزای تعریف شده در ساختمان تکه، سازندگان آن اصراری بر طراحی آناتومی رئالیستی ندارند و ساختار ابتدایی (نائیف) یکی از خصوصیت های مهم تکوین عروسک تکه به شمار می آید.
استفاده از اشیا و تزئینات دم دست و هر آن چه امکان دارد در هر خانه ای یافت شود، خصوصیت دیگر طراحی و ساخت این عروسک آیینی است. اما همواره در هیکل و صورت این عروسک ها، خصوصیت نهانی از حیات و زندگی یافت می شود که بیننده، حتی هنگامی که هیچ حرکتی ندارد، آنرا دریافت می کند.
استفاده از علائم قمادین در آراستن این عروسک آیینی نشانگر اعتقادات و برگرفته از رسوم رایج در آذربایجان است. تکه را معمولا با مخمل و پارچه و نوارهای رنگی و شاد، بخصوص قرمز، تزیین می کنند. رنگ قرمز، علاوه بر گرمی و نشاطی که بهمراه دارد، یکی از رنگ های مورد علاقه ی مردم آذربایجان است؛ چنان که در زمان های قدیم و گاه در دوره ی معاصر نیز لباس عروسان آذری به رنگ قرمز است.
استفاده نمادین از آینه در تنه ی عروسک تکه نشان از ارتباط معنایی آن با تفکر و باورهای باستانی دارد: «آینه از نظر واژه شناسی از “ادونک” (Advenak) آمده که به معنای شکل و دیدار یکی از نیروهای تشکیل دهنده ی انسان است. بنابر اساطیر ایرانی، اولین روز نوروز بود که در آن انسان کیهانی بر اثر آمیختن فروهر مینوی با نیروهای دیگر شکل گرفت. از این رو، آینه نمادی از آن است که در بالای خوان نوروزی نهاده می شود.» (یاحقی، ۱۳۷۵، ص ۵۳)
آینه همواره نمادی از روشنایی و نور است؛ همان طور که هنوز هم رسم حضور آینه، علاوه بر سفره ی نوروز، بر سر خوان عقد نیز رایج است. همراه شدن این مراسم با آینه و تکم، علاوه بر عروسک تکه، اهمیت معنایی آینه را نیز گوشزد می کند. در قدیم و در بین اغلب فرهنگ های باستانی، تصور می رفت که آینه خواص جادویی دارد و این مطلب با عنایت به نقش مایه ها و نوشته های یَشت آن به اثبات می رسد. شخص می توانست در آینه، آگاهی مختصری از تمام ی دانش ها به دست آورد و به درون روح خود بنگرد. آینه می توانست ارواح خبیثه را هم در این جهان و هم در جهان دیگر دور کند… در هنر مسیحی، آینه ی بدون نقص مظهر مریم عذرا و بکرزایی اوست. (هال، ۱۳۸۰، ص ۲ و ۵)
آینه تمثیل روح پاک یا روان ازلی است و حضور آن مصادف با نگرش همزمان به گیتی و به مینو است و چنان که اشاره شد، در متون مسیحی آینه کامل مظهر مریم مقدس است. آینه با بینایی انسان و نور، که مسبب روشنایی عالم است، مرتبط می باشد. قدما برای بازتاب نور در آینه خاصیت نگهبانی قائل بودند و در نهایت، آینه یکی از مهم ترین متعلقات نمایش آیینی-عروسکی تَکم و نشانه ی ظهور نور و روشنایی و بالا آمدن خورشید بر آسمان است که همه ی این ها نشان دهنده ی فرارسیدن بهار است.
نصب آینه روی پیکره تکه نیز نمادی از رسیدن نور و روشنایی است. برای همین، گاهی اوقات، با عنایت به آینه ای که در بدنه ی عروسک تکه استفاده شده، آنرا «آینه تکه» نیز نامیده اند؛ چونکه این عروسک آیینی، نویدبخش شروع سال نو نوروزی نو است.
رسیدن بهار و درخشش آفتاب بهاری و زنده شدن باردیگر ی طبیعت در مردم شور و شوقی زایدالوصف به وجود می آورد که آنان همراه با «تکه»، که مظهری از صفا، روشنایی و نشاط است، به شادمانی می پردازند.
زنگوله و دکمه هایی نیز که برای تزیین عروسک «تکه» استفاده می شوند، حکمتی دارند. همان گونه که اشاره شد، تکه خوان با به رقص درآوردن تکه نمایشی شاد اجرا می کند؛ ترکیب این اشیا باز ما را به یاد ساخته هایی می اندازد که نحوست و یَلیَدی را دور می کنند و خود این امر در نهایت با تقدیس اشیا و نصب آنها بر اماکن و موجودات مقدس مانند درختان و دروازه ها ارتباط دارد. عروسک تکه، بدین ترتیب، معنای تقدیس آمیز خویش را بارورتر می کند.
عروسک تکه با صفحه چوبین و آواز تکه خوان موسیقی شگفتی به وجود می آورد تا همه با شنیدن صدای تکه چی از خانه بیرون بیایند. دراین میان، کودکان شوق و اشتیاق فراوانی از خود نشان می دهند و با شنیدن صدای تکه خوان به دورش حلقه می زنند و همراه او خانه به خانه می گردند و شادمانی می کنند. همچنین، برای آراستن بیشتر تکه از بارچه ها و برهای رنگی و منجوق نیز در بدنه ی عروسک استفاده می نمایند و برایش دُمی از مو نیز می چسبانند تا در هیات بُزِ پیشاهنگ تمام عیار خودنمایی کند.
تکه خوان برای رقصاندن بز، میله ای چوبی را به زیر شکم بز وصل می کند که عامل حرکتی تکه به حساب می آید و سپس آنرا از سوراخ وسط صفحه ی کرد یا چهارگوش رد می کند و با یک دست صفحه را نگه می دارد و با دست دیگر میله را می چرخاند و با خواندن آواز، به عروسک تکه حرکات چرخشی می دهد.
تکه به هر سمتی می چرخد و می رقصد و با هر حرکتی، چهار دست و پای بز، در محور خود، هماهنگ به جلو و عقب می روند. بعضی اوقات، هنگام توقف، دست ها و یا پاها روی صفحه قرار می گیرند و حالت بز نشسته ای را تداعی می کنند. همچنین، عروسک تکه با حرکت دست تکه چی حرکت می کند که چوب یا میله ی حرکتی تکه را بالا و پایین می برد و با کف دست و انگشتان خود آنرا می چرخاند.
بدین ترتیب، انجام سه نوع حرکت ایستاده، نشسته و دورانی برای تکه امکانپذیر است که از ادغام آنها، رقصی نمادین و آیینی به تصویر کشیده می شود. حرکات تکه خوان در هماهنگی جالب توجهی با عروسک تکه، تداعی کننده ی جنسی از رقص مبتنی بر قواعد ساده است.
همراهی تماشاگران با حرکات تکه خوان و حضور تکه، فضایی کامل بوجود می آورد که در آن نقش تمام عوامل، شامل تماشاچی، نمایشگر و عروسک، بگونه ای درهم تنیده مشاهده می شود. عروسک درحال چرخش است و تکه خوان هم با حالتی دوار در مقابل تماشاگران خود به اجرای نمایش مشغول می باشد و تماشاگران نیز جایی که تکه خوان برای لحظاتی می ایستد تا شاباش و هدایای خویش را دریافت کند، به شکل دوار و اغلب ایستاده، نظاره گر مراسم تکه گردانی هستند.
منبع: asretourism.ir

