عصر توریسم: عصر توریسم: اصفهان خانه اش یک موزه است و به هر اتاق که پا می گذاریم جلوه ای از رنگ و نقش می بینیم. حضور این تعداد تابلو و اثر هنری در آن، شگفت زده ات می کند، تعداد تابلوها اما در این خانه موزه‌ی دیدنی همچنان درحال افزایش است چونکه استاد هنوز و هرروز نقش تازه می زند.

انبوه این تعداد تابلو در یک خانه با مساحت و مختصات معمول جای تأمل دارد و همین موضوعی است که امیر هوشنگ جزی زاده از آن به تعبیر زندانی شدن آثارش یاد می کند و می گوید: «اگر اصفهان موزه ای شایسته و معتبر داشته باشد حتما آثارم را به آن اهدا می کنم تا به درستی در معرض دید عموم قرار گیرد.»

از سویی، صحبت از ایجاد موزه بزرگ اصفهان سال هاست که در کلام مدیران شهری جریان دارد. تقریبا همه متفق القول هستند که اصفهان به موزه ای زنده و پویا با مختصات امروزی و استاندارد نیاز دارد و این موزه در صورت تأسیس می تواند یک پاتوق شهری قابل توجه برای هنر و مردم باشد.

ایجاد سنگ بنای این محل اما در پیشینه خبری اش با کارخانه ریسباف اصفهان هم گره خورده است؛ یکی از مهم ترین بناهای تاریخ معاصر شهر که هرچند سال هاست از تکاپو افتاده، اما شاید در این راه که شهرداری و میراث فرهنگی اصفهان اینروزها به دنبال تحقق آن هستند؛ راهی به زندگی و تولد باردیگر بنا بگشاید.

در این خصوص گفتگو با امیر هوشنگ جزی زاده، نگارگر و طراح پیشکسوت فرش دراین باره خواندنی است.

امیر هوشنگ جزی زاده متولد ۱۳۱۲ در اصفهان و از برجسته ترین مینیاتوریست ها و طراحان فرش معاصر است. او از یک خانواده فرهنگی متولد شد و نوه آخوند گزی و نوه دختری آقا محمدعلی مذهب از نقاشان و تذهیب کاران دوره قاجار است. او از هشت سالگی نقاشی را شروع کرد و در هنرستان هنرهای زیبا به تحصیل در رشته مینیاتور پرداخت و نزد اساتیدی چون جواد رستم شیرازی، میرزا آقا امامی، حاج مصورالملکی و غیره درس هنر آموخت.

این هنرمند با یادی از گذشته می گوید: پدر و مادرم هر دو معلم بودند. یک روز پدرم از من پرسید می خواهی از جواد رستم شیرازی نقاشی یاد بگیری؟ گفتم بله و برای شاگردی استاد به چهل ستون رفتم. آن موقع از بامداد تا ساعت ۱۰ شب آنجا بودم. محیط چهل ستون خیلی خوب بود و بر روی من تاثیر زیادی داشت.

او ضمن اشاره به زنده یاد استاد عیسی بهادری ادامه می دهد: یک روز عیسی بهادری کارم را دید و گفت جزی زاده به هنرستان هنرهای زیبا بیا، من هم به آنجا رفتم. در هنرستان کم کم اوج گرفتم و به هنر معتاد شدم. سپس به من بورسیه لندن تعلق گرفت و این سبب شد ۲ سال در لندن باشم، البته به کشورهای زیادی مانند آمریکا، الجزایر، مراکش، روسیه و چین هم سفر کرده ام.

این هنرمند از استاد فرشچیان هم چنین یاد می کند: با آقای فرشچیان همکلاسی نبودم، ولی هر دو محصل هنرستان هنرهای زیبا بودیم. او زودتر از من دیپلم گرفت، ولی ما همچنان با هم مکاتبه داشتیم و دوستی مان تا امروز ادامه دار شده است. هنوز هم باوجود این که در آمریکا زندگی می کند با هم در ارتباطیم و از همدیگر خبر داریم.

جزی زاده که شاگردان بسیاری را پرورش داده است، دراین باره می گوید: چند سال معلم دبیرستان شاه عباس و سعدی در اصفهان بودم. از آن موقع شاگردهای خوبی هم دارم مانند مانرل منصوریان و ایون وارت خاتون. البته آن موقع من، هم شاگرد بودم و هم درس می دادم. سال ها کلاس آزاد تشکیل می دادم و عصرها به شاگردهای بااستعداد آموزش می دادم. کسانی که هرکدام الآن در گوشه ای از دنیا هستند.

آثارم در اروپا به نمایش درآمده، در شهر خودم نه!

این هنرمند سپس ضمن اشاره به موزه هایی که بازدید کرده است، بیان می کند: از بین موزه ها، موزه لوور فرانسه را پسندیدم؛ جوان بودم که همه جای موزه لوور را گشتم و تحت تاثیر بزرگی و عظمتش قرار گرفتم. از بین تمام موزه هایی که تابحال بازدید داشته ام، این موزه یک چیز دیگر است. اصلاً پاریس خوراکم بود؛ شهری که ازلحاظ هنری خیلی مهم می باشد. اگر یک سال هم در لوور بگردید تابلوها تمام نمی گردد، البته من از موزه های چین هم دیدن کرده ام و این بازدید خیلی خوب بود. موزه مسکو هم در نوع خودش عالی است. نمی شود گفت کدام موزه بهتراست، چونکه هر کشور ازلحاظ هنری پیشرفت خاص خودش را دارد.

جزی زاده با تاکید بر این که موزه لوور را نمی توان با هیچ جا مقایسه کرد، خاطرنشان می کند: آنجا منبع و مرکز هنر در دنیاست؛ هر که می خواهد هنر را یاد بگیرد باید لوور را به خوبی ببیند و بشناسد.

این استاد نگارگر و طراح فرش که خود هم در موزه های دنیا آثار زیادی دارد و دراین باره می گوید: در بلژیک اثر دارم، یک اثر هم به همسر ملکه انگلیس هدیه داده ام، آثار زیادی در موزه های آسیا ندارم، اما آثارم در موزه های اروپا فراوان است. تعدادی اثر در موزه هنرهای معاصر تهران و هنرهای ملی هم دارم، ولی در موزه های اصفهان اثری ندارم.

او ادامه می دهد: با همه وجود دلم می خواهد چنین موزه ای در اصفهان وجود داشت، باآنکه قرار بود با همین مبحث در تالار اشرف فضایی ایجاد شود که تابحال نشده است؛ اما شنیده ام که مقرر است کارخانه ریسباف به موزه تبدیل گردد و امیدوارم که این اتفاق بیفتد. اگر این مکان، موزه شود تابلوها و آثارم را به آنجا می برم، چونکه هنر را باید شناساند، درحالی که آثار من در خانه ام زندانی شده است. هم اکنون در اصفهان مکانی وجود ندارد که هنرجویان بتوانند آثار هنرمندان دیگر را ببینند، در رابطه با آن پژوهش کنند و یا کارگاهی حول آن ایجاد شود.

ریسباف، موزه ای برای همه هنرمندان اصفهان

این هنرمند باسابقه روزهای زیادی را به یاد می آورد که برای تدریس از کنار کارخانه های ریسندگی و بافندگی در چهارباغ با دوچرخه رکاب زده و حالا از خاطراتش می گوید: زمانی در جلفا معلم بودم و با دوچرخه از کنار این کارخانه عبور می کردم؛ پس از مدتی از آموزش و پرورش خداحافظی کردم و به فرهنگ و هنر رفتم. آن زمان در کارخانه ریسباف برو بیایی بود و یادم هست مادرم از آنجا پتو و لباس می خرید، پارچه های خوبی هم داشتند و چقدر خوب می شود که حالا این ساختمان به موزه ای برای اصفهان و محلی برای حضور اصفهانی ها تبدیل گردد.

این استاد برجسته نگارگری از نبودنِ موزه مناسب در اصفهان هم گلایه می کند و می گوید: اصفهان هم اکنون به اندازه کافی، موزه ندارد باآنکه خودش یک شهر موزه است؛ برای مثال عالی قاپو و شیخ لطف الله بی نظیر است، ولی ما دوست داریم موزه های آبرومند بیشتری در اصفهان داشته باشیم. موزه های جلفا از معدود موزه های شهر اصفهان است و هم اکنون هر کس بخواهد در این شهر به موزه برود همه آدرس آنجا را می دهند.

جزی زاده با ابراز تأسف از بسته بودن دائمیِ درب موزه هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بیان می کند: درِ موزه هنرستان همیشه بسته است، فرش ها و آثار فاخری در آنجا وجود دارد، اگر درِ موزه بسته باشد چه فایده ای دارد؟ مردم باید آنجا را ببینند و با هنر آشنا گردند و ساعت کار موزه ها زیاد باشد.

آثار خیلی از هنرمندان دیده نشده است

جزی زاده ادامه می دهد: اصفهان هنرمندان خوبی دارد، اما در خانه کار می کنند و آثارشان را برای فروش به میدان نقش جهان می برند. این هنرمندان باید تشویق شوند و من پیشنهاد می کنم که آثار خوب هنرمندان در رشته های مختلف مانند قلم زنی، قلمکار، سرامیک، کاشی و غیره را جمع آوری و در مکان معتبری ارائه نمود. خیلی از هنرمندان گوشه گیر هستند و باید آثارشان دیده شود. باید دلسوزانه کار کرد تا هنرمندان معرفی شوند.

او ضمن اشاره به ارزش آثار بعضی از هنرمندان اصفهان، یادآوری می کند: اصفهان هنرمندان خیلی خوبی دارد که کارشان در خانه است و گم هستند، مثل نصرالله مهذب یا مرحوم حسین علاقه مندان و یا مرحوم پورصفا از استادان هنرستان هنرهای زیبا و بسیاری دیگر از هنرمندانی که آثارشان در خانه هایشان است و مکانی نیست که بتوانند آثار خویش را ارائه نمایند.

این نگارگر پیشکسوت با اظهار امیدواری از تبدیل کارخانه ریسباف بعنوان موزه، ادامه می دهد: این مکان در مرکز شهر واقع است و موقعیت جغرافیایی خیلی خوبی دارد. در واقع موزه باید موقعیت خوبی داشته باشد و استانداردهای ساخت و عرضه در آن رعایت شود. اگر توجه کنید الآن مسجد شیخ لطف الله از موزه ها شلوغ تر می شود چون یک اثر هنری بی نظیر است، پس موزه باید استاندارد باشد و آثار باکیفیت در آن عرضه شود.

منبع: