به گزارش عصر توریسم، «دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس» اثر جهانی ایران در یونسکو است که روند انقراض آن متوقف نشده و در معرض خطر قرار دارد. تدوینگر پرونده جهانی این میراث ناملموس نیز می گوید: وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تا کنون تلاش ویژه ای برای صیانت از این میراث ناملموس نکرده است.
به گزارش عصر توریسم به نقل از ایسنا، «دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس» در سال ۱۳۹۰ در لیست «میراث در خطر یونسکو» ثبت گردید. سال ۱۳۹۹ پایگاه میراث دریانوردی ایران در گزارشی به سازمان جهانی یونسکو، کوشش کرد اقدامات حفظ و احیای این دانش را معرفی و ثابت کند که دانش ساخت لنج و دریانوردی در معرض خطر نیست. هرچند گفته می شود همه این اقدامات به چاپ یک کتاب و ساخت دو مستند از این دانش، محدود شده است.
در طول ۱۲ سالی که «مهارت های سنتی لنج سازی و دریانوردی ایرانی در خلیج فارس» در یونسکو ثبت شده است، روند انقراض این میراث ناملموس ایرانی نه فقط متوقف و یا حتی کند نشده، که جایگزینی لنج های فایبرگلاس، انقراض نسل استادکاران ایرانی و کاهش کارگاه های لنج سازی، استفاده از نیروی کار ارزان و پاکستانی و بواسطه آن، رواج و جایگزینی دانش لنج سازی پاکستانی ها، مهارت لنج سازی ایران را در تهدید بیشتری قرار داده است. در پاره ای مواقع، حتی وجود مصوبه هایی مثل محدودیت تردد و سوخت لنج های چوبی و سنتی در دریا، حیات این میراث باستانی ایران را به چالش کشیده است.
ایسنا در ادامه بررسی وضعیت و جایگاه میراث ناملموس جهانی ایران که تا کنون در یونسکو ثبت شده است، برای اطلاع از شرایط این پرونده و اقداماتی که تا کنون برای حفاظت و خروج آن از میراث درخطر یونسکو انجام شده است، با رضا مختاری ـ پژوهشگر و مسؤول تدوین پرونده «دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس» ـ گفت وگویی داشت، که در ادامه می خوانید:
چرا دانش لنج سازی برای ثبت در یونسکو انتخاب شد؟
اعضای معاهده میراث ناملموس یونسکو را دولت ها می سازند، بدین سبب دولت هر کشوری تصمیم می گیرد که کدام اثر یا آثارش را نامزد ثبت در لیست میراث جهانی کند. در ایران در گذشته، سازمان میراث فرهنگی و هم اکنون وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است که تصمیم می گیرد در هر دوره چه اثری را نامزد کند. درباره ی این که این میراث ها بر چه اساس یا تعریف و اولویتی انتخاب می شوند، تا آنجا که من می دانم قاعده مکتوبی منتشر نشده است.
چه قاعده ای برای ارائه آثار به یونسکو باید وجود داشته باشد؟
بعضی وقت ها آثاری که معرفی می گردند چندوجهی نیستند. در هر صورت این مسأله، هم جنبه تعامل بین کشورها و فرهنگ های مختلف ورای مرزهای سیاسی را دارد و هم از نظر کاربرد داخلی موجب پاسداری از فرهنگ بومی می شود. هر چه این انتخاب ها، پتانسیل حیات باردیگر و ساری و جاری بودن در زندگی مردم را داشته باشد (به نظر من) مهم تر است. موارد مربوط به پوشش، غذا و سبک زندگی بسیار اهمیت دارد. یا این که جنبه خودآگاهی فرهنگی آنها بالا باشد.
یکسری شاخص می توان در این مورد تعریف کرد و بر آن اساس به آثار نمره داد. گاهی من آثاری را می بینم که ثبت شده اند، اما به نظر من در اولویت نیستند و گاهی اوقات آنچنان در خطر هم نیستند که اولویت پاسداری برای آنها در نظر بگیریم. به نظرم این باید مطالبه رسانه از مدیران باشد که چارچوب اولیه ای برای ارائه معرفی کنند و البته با در نظر گرفتن همه مسائل کارشناسی و به تدریج آنرا ارتقاء دهند.
چرا پرونده دانش لنج سازی در لیست میراث درخطر و یا پاسداری فوری یونسکو ثبت شد؟
این مساله دو جنبه دارد؛ نخست این که خود دولت ها هستند که تصمیم می گیرند آثارشان را در کدام لیست نامزد کنند و دیگر این که این اثر ماهیتا در معرض خطر بوده و هست.
زمانی که مسؤول تدوین پرونده «دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس» بودید، این اثر در ایران چه وضعیتی داشت؟ آیا بعد از ثبت در یونسکو، تغییری در وضعیت آن به وجود آمده است؟
پاسخ دقیق به این پرسش دشوار است، بدین سبب ابعاد و گستره ای که این پرونده داشت و تقریباً هم قابل قیاس با هیچ کدام از آثار جهانی ایرانی در عرصه میراث فرهنگی ناملموس نیست. در این اثر فقط بحث مهارت ساخت لنج مطرح نبود، ناوبری لنج هم در محدوده خلیج فارس مطرح است. گو اینکه در نام اثر هم (خلیح فارس) آمده است. آداب و رسوم در رابطه با این دو حوزه هم در پرونده مطرح گردیده است، از مراسم بادبان کشی گرفته تا جشن های عمومی برای روزهایی چون «نوروز صیاد».
در صورتیکه «نوروز صیاد» هم یک جشن و مراسم است که به خودی خود می تواند یک اثر مستقل باشد؛ چون از طرفی این جشن در قالب یک گاه شماری دریایی انجام می گیرد که این خود یک دانش سنتی است و از سویی مسئله ارتباط انسانی با آیین در آن اهمیت دارد.
شما قلمروهای میراث فرهنگی ناملموس را که در متن معاهده یونسکو آمده است می توانید به شکل قوی در این پرونده ببینید. برای مثال گنجینه زنده بشری که بسیار مورد تاکید یونسکو است و همین طور موضوع قلمرو جغرافیایی اثر را که شامل سه استان هرمزگان، بوشهر و خوزستان می شود.
حالا برگردم به سوال شما که برای پرونده ای به این ابعاد کار ویژه و درخوری (پس از ثبت در یونسکو) انجام شده؟ بعید می دانم. اما آیا کاری می توانستند انجام دهند؟ بله معتقدم حداقل در حوزه تسهیل گری و استفاده از مشارکت مردمی با القای اعتماد به نفس منطقه ای به آنان کارهای بسیار زیادی باید انجام می شد که نشده است.
*میراث فرهنگی به عنوان متولی ثبت پرونده چه تعهداتی دارد؟ آیا این تعهدات عملی شده است؟
من بعید می دانم خود میراث فرهنگی تلاش ویژه ای برای این ماجرا انجام داده باشد. موتور محرکه و عنصر اصلی پاسداری از میراث ناملموس، انسان ها یا به تعبیری حاملان این میراث هستند. تا آنجا که من در ارتباطم و خبر دارم کار ویژه ای برای این اثر ناملموس نشده است.
خیلی از فرصت ها هستند که نادیده گرفته شده و می شود و از دست می رود. از طرفی بطورمثال در حوزه ای همچون لنج سازی ما با یک تهدید اقتصادی مهم مواجهیم. لنج سازی مثل قالی بافی نیست که شما یک محصول تمام شده مصرفی تولید کنید و در بازار جهانی قابل ارائه باشد. مشتری لنجی که ایجاد می شود ناخداهایی هستند که با آن روزگار می گذرانند و ابزار اصلی معیشت آن هاست. طبعا اینجا مسأله رقابت اقتصادیست و باید محصول از هر جهت دارای مزیت نسبی بالاتری باشد تا چرخه اقتصادی تولید لنج سنتی شکل بگیرد. یا بطورمثال با وجود فناوری دیجیتال ناوبری دریایی دیگر دانش سنتی آن محلی از اعراب ندارد و به تعبیری فناوری مدرن، این دانش را می بلعد.
شاید دلیل این مسأله این باشد که از دانش استادکاران ایرانی استفاده نمی شود؛ نیروهای غیر ایرانی (پاکستانی ها) مشغول فعالیت در کارگاه های لنج سازی هستند، در حقیقت دانش لنج سازی ما برمبنای مهارت این نیروهای پاکستانی است. باتوجه به این موارد از نظر شما چه میزان جایگاه این میراث در یونسکو در خطر نابودی قرار گرفته است؟
در هر صورت رقابت اقتصادی رقابت چندوجهی است. دولت ها می توانند و باید معادله را تا حد ممکن به نفع استادکاران محلی تغییر دهند. البته یونسکو چندان مرزبندی سیاسی برای میراث ناملموس قائل نیست و این که در جایی دیگر که سنت لنج سازی درحال ادامه حیات است، تهدید نمی داند. در حقیقت به نحوی با یک گستره فرهنگی یا سنتی مواجهیم، اما در محدوده جغرافیای سیاسی خودمان وظیفه داریم حمایت نماییم تا در رقابت بی رحم اقتصادی این مهارت سنتی در محدوده جغرافیایی ما ادامه حیات دهد.
پس شما معتقدید بعد از گذشتن ۱۲ سال از ثبت جهانی این پرونده، میراث فرهنگی هیچ کاری انجام نداده است؟
ما با یکسری گزارش فعالیت از جانب میراث فرهنگی مواجهیم که به یونسکو ارائه شده است، بطورمثال میراث گفته که تعداد کارگاه ها و قایق های لنج طی چهار سال دوم بعد از ثبت اثر نسبت به چهار سال اول بالا رفته است. شاید من اطلاعاتم کم باشد، اما بعید می دانم ما با رشد کارگاه های لنج سازی مواجه باشیم. یا بطورمثال صحبت از گسترش کارهای پژوهشی و انتشاراتی و ساخت برنامه های رادیویی و تلویزیونی شده است، شما اگر کار شاخص و اثرگذاری در این زمینه دیده یا شنیده اید که میراث متولی آن بوده به من بگویید. این مورد هم هست که مدارس و دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی، مواد درسی در رابطه با اثر را در برنامه های درسی خود گنجانده اند؟ همه این کارها اگر به شکل اثرگذار انجام شده باشد، خوب است. چرا می گویم اثرگذار چون پیش آمده که بعضی فعالیت ها فقط عنوان دهن پرکنی دارند و در واقعیت بود و نبودشان فرقی نمی کند.
به یک نمایشگاه عکس میراث ناملموس که به یکی از استانها بود، رفتم. اولا قاب عکس ها را از دیوار اداره برداشته بودند و بدون هیچ توضیحی رندوم روی دیوار قرار گرفته بودند. از آن طرف، سرجمع فقط خود کارمندان آنجا بازدیدکننده نمایشگاه بودند. این اقدامات روی کاغذ قشنگ است، اما هم کیفیت ندارد و هم فاکتور اثرگذاری بر مخاطب با تیراژ بالا نیست.
نمونه هایی از این کارهای حفاظتی را که باید صورت گیرد، تشریح می کنید؟
ایجاد موزه، تألیفات مقاله و کتاب، بازدهی گردشگری، تبلیغات و محصولات فرهنگی یا حتی ثبت عکسهایی که مردم تهیه می کنند، از اقداماتی است که می تواند در پاسداری این میراث موثر باشد. حفظ گنجینه های زنده بشری و استادکاران این حوزه نیز حائز اهمیت می باشد. آن زمان چند تا از اسامی ناخداها را در پرونده آوردیم که خیلی از آنها امروز زنده نیستند. این افراد اطلاعاتی درباره ی این ماجرا داشتند که هرکسی این اطلاعات را ندارد. باید برمبنای یک چارچوب علمی لیست این افراد تهیه و اطلاعات و دانش آنها ثبت و مستندنگاری شود. ما همچنان کمبود منابع داریم و تنها منابع ما در دهه ۴۰ و ۵۰ نوشته شده است. آن زمان هم برای پرونده تنها منبعی که توانستیم ضمیمه نماییم، «سرزمین من» بود.
درست است که مردم حاملان میراث ناملموس هستند، اما باید جار زده شود که این میراث آن هاست، ولی خوب هیچ کدام از این موارد چنان که درخور این پرونده بوده انجام نشده است. آن هم پرونده ای که نام خلیج فارس را در خود دارد و از این جهت منحصر به فرد است و یک کارکرد بسیار مهم ملی در حوزه بین الملل می تواند داشته باشد که نظیر ندارد. وقتی هم از فعالیت درخور صحبت می کنم منظورم ساخت چند فیلم مستند یا کتاب به شکل محدود دراین زمینه نیست، یا این که چیزهایی را که از قبل بوده بخواهیم به عنوان اقدام حفاظتی در نظر بگیریم. نه؛ باید اقدامات توسعه پیدا کنند.

پایگاه میراث جهانی دریانوردی سال ۱۳۹۹ مدعی شده است که دانش سنتی لنج سازی و دریانوردی خلیج فارس از “فهرست میراث در خطر یونسکو” خارج شده است، آیا این مساله را تایید می کنید؟
من اطلاعی از این خبر پایگاه ندارم. سایت یونسکو تنها مرجع برای چنین خبری است و در این سایت، این اثر همچنان در لیست آثار نیازمند پاسداری فوری است. وقتی یک اثر در این لیست قرار می گیرد، بعد از چهار سال از زمان ثبت، کشورها باید گزارش اقدام بدهند و این گزارش مجدد در بازه های چهار ساله تکرار می شود. میراث فرهنگی تا حالا در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۹ دو گزارش از کارهای خودش و همین طور وضعیت اثر به یونسکو داده و همچنان «دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس» در همان فهرستِ “نیازمند پاسداری فوری” است.
در ادامه بخوانید:
میراثی که در خطر ماند!
میراثی غریب بعد از ۱۳ سال
میراث ناملموس ایران در تهدید است
رفتارهایی که در حق «چوگان» می شود تعجب آور است!