قزوین از زمان سلسله قاجاریه، از آنجاییکه در بدنه حاکمیت هیچ گونه شناختی با فرهنگ و میراث ایرانی وجود نداشت، غارت آثار تاریخی و تمدنی ایران شروع شد و آثار تاریخی ایران سر از موزه های کشورهای غربی همچون فرانسه و انگلیس درآورد. با وجود شعار باستان گرایی در دوره پهلوی، روند تخریب و سرقت آثار تاریخی همچون گذشته ادامه پیدا کرده و تابحال هم متوقف نشده است.
سال هاست آدم ها با بیل و کلنگ، خانه و آشیانه را ترک گفته و شاید فکر کنید دیگر دنبال گنج رفتن منسوخ شده، اما همچنان در گوشه کنار این کره خاکی، نفرات بیشماری مشغول یافتن گنج هستند. شاید صحنه معروف فیلمهای وسترن را به خاطر داشته باشید که با کلنگ به کندن و یافتن طلا مشغول می شدند اما می خواهم حواستان را از آن صحنه جذاب و مهیج دور کنم، اینجا هیچ خبری از طلا، گنج یا دفینه نیست!
آنچه اغلب گیر این سوداگران می ‎آید بقایای یک محوطه تاریخی و نهایتا تکه هایی از سفال هایی است که تنها از نظر دیرینه شناسی و مطالعه تاریخی جهت شناخت لایه های مختلف تاریخی کاربرد دارد و این جان فرسودن سوداگران، تنها سبب تخریب و از بین رفتن هزاران گواه تاریخی می شود. لایه های مختلف زمانی در محوطه های تاریخی مثل صفحات یک کتاب روی هم قرار گرفته و هر لایه گواه زمان و مقطعی از تاریخ است و برای پی بردن به حقیقت تاریخی آن می بایست آنها را لایه به لایه کاوش کرد تا برپایه عمق هر لایه، جنس آن و بقایای مکشوفه پی به وقایع تاریخ آن منطقه برد.
حقایق بسیاری تابحال یافت شده که وجود تمدنی در زیر تمدن دیگر را نشان می دهد؛ در واقع اصالت و قدمت هر منطقه را از روی کارشناسی محوطه های تاریخی و قدمت عناصر یافت شده آن حدس می زنند. آنچه مسلم است ما از تاریخ خود گواه روشنی در اختیار نداریم و آنچه می دانیم و می‎آموزیم به گواه هر آن چیزی است که از دیرباز کتابت شده است اما تاریخ را فاتحان نوشته اند پس جای آن دارد که به آنچه می دانیم و خوانده ایم هم ظنین باشیم. یکی از مهم ترین وظایف باستان شناسان، شناسایی تاریخ برپایه کاوش و تحلیل های علمی است. به صورت مثال بررسی چند جسد یا یک نوع تدفین خاص در محوطه یک سایت تاریخی نشان از وجود یک گورستان و وجود آن گورستان احتمال سکونت در نزدیکی آن محل را تقویت می کند، با محدود کردن محل تجسس با گمانه زنی میتوان به یافتن یک تمدن رسید.
یافتن تمدن با هر قدمتی گویای قدمت پیدایش تمدن در آن منطقه است و اما کاری که سوداگران گنج می کنند نابودی تمامی نشانه و گواه های تاریخی است. آنها تنها به دنبال یافتن گنج و سکه های قدیمی هستند و هر چیز دیگری جز آن برایشان پشیزی ارزش ندارد. هم اکنون نزدیک به یک میلیون محوطه تاریخی در ایران یافت شده که متأسفانه هیچ کدام از آنها سالم نمانده است.
نکته ی حائز اهمیت این است که بسیاری از مواردی که توسط حفاری های غیر مجاز به دست می آید در مراحل بعدی کشف می شود اما مهم ترین نکته آن است که یک شی مکشوفه دیگر یک اثر بی هویت است یعنی دیگر نمی توان در مورد آن نظر قطعی داد. ازاین رو مواردی نظیر محل دقیق کشف، نوع بستر خاک، عمق اشیای وابسته و همینطور دوره زمانی آن برای همیشه به سان یک راز مگو باقی خواهد ماند. آنچه توسط باستان شناسان به دست می آید به شی تاریخی شناسنامه دار مشهور است یعنی تمام مستندات کاوش، محل دقیق کشف به همراه مختصات و سایر توضیحات ضمیمه آن شده و در اختیار موزه قرار می گیرد تا علاوه بر آن که ثبت و ضبط شود و در معرض دید عموم قرار گیرد، همه محققین و تاریخ شناسان ابعاد آنرا بررسی نموده و بتوانند گوشه ای از اسرار تاریخ را کشف کنند.
پیشینه سرقت آثار ملی
از زمان سلسله قاجاریه، از آنجاییکه در بدنه حاکمیت هیچ گونه شناختی با فرهنگ و میراث ایرانی وجود نداشت، غارت آثار تاریخی و تمدنی ایران شروع شد و آثار تاریخی ایران سر از موزه های کشورهای غربی همچون فرانسه و انگلیس درآورد. با وجود شعار باستان گرایی در دوره پهلوی، روند تخریب و سرقت آثار تاریخی همچون گذشته ادامه پیدا کرده و تابحال هم متوقف نشده است.
آیا گنجی در دل خاک نهفته است؟
مهم ترین نکته ای که باید مد نظر قرار داد این است که شناخت درست بافت منطقه و بررسی پیشینه آن به خوبی جوانب یک پدیده تاریخی و فرهنگی را برای ما روشن می سازد، به صورت مثال یک گورستان متعلق به اعصار گذشته محل مناسبی برای یافتن گنج است؟ در خیلی از موارد محوطه های تاریخی، روستا یا شهرهای قدیمی هستند که بر اثر مواردی نظیر خشکسالی یا شیوع بیماری های واگیر تخلیه شده و یا در اثر عوامل طبیعی نظیر سیل و زلزله به صورت کامل فرونشسته یا تخریب شده اند، این گواه های تاریخی تنها ابزار شناخت آنچه که بر ما گذشته هستند.
خاک به توبره کشیده قره تپه را رها کنید!
تپه های سگزآباد یکی از تپه های باستانی ایران است که قدمت آن به اواخر هزاره دهم میلاد تا دوره هخامنشی بازمی گردد. قره تپه، تپه زاغه و تپه قبرستان، تپه های سه گانه باستانی جنوب شرقی دشت قزوین هستند که با قدمت ۷ تا ۹ هزارساله خود یکی از قدیمی ترین سایت های دیرینه شناسی دنیا به حساب می آیند. اهمیت منطقه سگزآباد در مستندات تاریخی هم مشهود است، مارکوپولو در سفرنامه خود از سگزآباد نام برده و آنرا در راه جاده ابریشم خوانده است.

تپه های سه گانه به احتمال زیاد جزو قدیمی ترین مناطق سکونت و یکجانشینی بشر در فلات ایران بوده که آثاری از عصر آهن هم در این محل مشهود است. جستجوهای دیرینه شناسی در این مجموعه از سال ۱۳۴۹ به سرپرستی عزت الله نگهبان، پدر دیرینه شناسی ایران شروع شد و تابحال توسط دانشکده دیرینه شناسی دانشگاه تهران ادامه دارد. یافته های باستان شناسان حکایت از تمدنی می دهد که به ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد بازمی گردد. در کاوش هایی که طی سالهای اخیر در محدوده ی قره تپه انجام شده، شواهدی از یک گور و تدفین عصر آهن یافت شده است.

دکتر ملک شهمیرزادی در هنگام کاوش تپه های باستانی در سال ۱۳۴۹ گزارش می دهد که به دلیل جستجوهای قاچاق تا عمق ۲ متری هیچ لایه سالمی باقی نمانده بود، مردم به صورت عمودی حفاری کرده و بعد از آن به راه اندازی تونل هایی به صورت افقی پرداخته بودند و با این کار بخش زیادی از لایه های زمانی مختلف که مثل صفحات یک کتاب روی هم قرار گرفته را به کلی نابود کرده اند.
دکتر مصطفی ده پهلوان سرپرست پروژه تعیین عرصه و حریم قره تپه با گلایه از جستجوهای قاچاق و غیر مجاز می گوید امروز در قره تپه حتی یک متر لایه سالم در سطح باقی نمانده است، همینطور رطوبت حاصل از آبیاری زمینهای کشاورزی و شخم های عمیق، بخش زیادی از گورها را از بین برده است. وی اعتقاد دارد که امکان محصور کردن این محوطه باستانی فراهم نیست چون که اگر به ازای هر متر مربع ۲ مأمور هم قرار دهیم، تا مردم به آگاهی نرسند باز هم امکان تخریب منطقه وجود دارد.
فرهنگ گردشگری یا هنر تخریب گری
بازدید از آثار تاریخی و محوطه های باستانی به سبب آشنایی با تاریخ و پیشنیه هویتی بوده و خود دارای آداب و آیین خاصی است. نباید هیچ دخل و تصرفی در محوطه تاریخی صورت گیرد و هرگونه کاوش می بایست توسط باستان شناسان مجرب و برای اهداف علمی باشد، دقیقاً بدین منظور است که محوطه های تاریخی می بایست مورد حفاظت قرار گیرند.
در سال ۹۹ یک توریست به مناطق باستانی شمال سیستان و بلوچستان سفر کرد که متاسفانه اقدامات ناشایست وی در محوطه باستانی تاسوکی باعث خشم مردم منطقه شد. این در شرایطی است که پیش از این هم شاهد تأثیر مخرب حضور شماری از گردشگران در مناطقی نظیر ابیانه بوده ایم و گردشگری به جای رونق اقتصاد و گسترش فرهنگ، بیشتر به تخریب آثار باستانی، آلوده شدن محیط زیست و طبیعت و آزرده کردن ساکنین منطقه منجر گردیده است.

مردم مقصرند!
آنچه مسلم است، بخش عمده ای از تخریب میراث فرهنگی توسط مردم انجام می شود ولی این سونامی وحشتناک بیشتر از روی ناآگاهی صورت می گیرد، با افزایش آگاهی و بیدار کردن وجدان و حس ملی گرایی در مردم میتوان نه تنها حجم زیادی از تخریب های این حوزه را کم کرد بلکه از وجدان بیدار مردم در جهت حمایت و صیانت از پیشینه تاریخی و فرهنگی خود هم استفاده نمود. اما تخریب و غارت هویت فرهنگی و تاریخی ساختار یافته تر از آن است که بتوان باور کرد تنها حاصل یک بی فرهنگی دسته جمعی است.
خاک، آخرین میراث تاریخی
با گسترش فرهنگ گنج و همینطور پیشرفت دانش، شیادان و سارقان این حوزه هم خویش را بروزرسانی کرده و ضمن افزایش سرعت عملیات، سطح تخریب خویش را هم افزایش داده اند. طبق اظهارات دکتر ده پهلوان، رئیس موسسه دیرینه شناسی دانشگاه تهران در مصاحبه ای با خبرگزاری مهر، عده ای هم اکنون با بیل مکانیکی و کامیون، مبادرت به انتقال خاک تپه های باستانی به مکان های دیگر و سرند نمودن آن به سبب یافت اشیای تاریخی می کنند. نهادهای مختلف اساسا از این مورد اطلاع دارند چون که موزه های کشورهایی نظیر امارات و قطر طی سالیان اخیر از آثار ایرانی پر شده اند. بعد از کجا معلوم است که این اتفاقات یک توطئه سازمان یافته نباشد.
میراث گمشده جوبجی
در سال ۱۳۸۶ پیمانکاران خط انتقال آب، حوالی روستای جوبجی از توابع رامهرمز به دو تابوت برنزی حاوی بیشتر از ۳۴۰۰ گرم طلا در چارچوب حلقه، دستبند، گردنبد، دکمه سردست و انواع زیورآلات در ارتباط با دوره قبل از هخامنشیان برخوردند. این اشیای تاریخی هیچگاه به نمایش درنیامد ولی رئیس میراث فرهنگی وقت وعده انتقال گنجینه مکشوفه را به عمارت صمیمی رامهرمز داد.
حال با گذشت بیشتر از ۱۴ سال، هنوز از سرنوشت این میراث خبری نیست اما بخشی از این گنجینه افسانه ای سر از موزه بن آلمان درآورد. اما داستان جوبجی انگار پایان ندارد، در زمستان ۹۹ به دستور فرمانداری، کلیه ترانشه های محوطه باستانی جوبجی جهت راه اندازی راه معدن توسط لودرها و ماشین آلات راهسازی پر شدند.
بخشی از میراث افسانه ای جوبجی تپه باستانی سابق یا پارک باستانی معاصر
تپه باستانی واقع در اقبالیه که در سال ۸۴ به ثبت ملی رسیده، یکی از بزرگترین محوطه های قبل از تاریخ استان قزوین به شمار می آمد! از به کار بردن فعل ماضی در معرفی این تپه باستانی تعجب نکنید چون که محوطه ۵ هکتاری این تپه دیگر وجود خارجی ندارد و تبدیل به بوستان و تفرجگاه شده است. دکتر میراسکندری در جستجوهای دیرینه شناسی این تپه، آثاری از دوره اشکانی، ساسانی، سلجوقی، ایلخانی، صفوی و حتی قاجاری یافتند. تکثر آثار و توالی زمانی ادوار مختلف تاریخی نشانگر اهمیت فوق العاده این محل طی فراز و نشیب تاریخ بوده است.

شهرداری اقبالیه در سال ۹۶ با بیان نیاز شهر به بوستان و فضای سبز و با عنایت به این که این تپه محل تجمع سگ های ولگرد شده است، مبادرت به راه اندازی بوستان در این محل کرد. ساخت سرویس بهداشتی، حوضچه های آبنما، جدول گذاری و مواردی از این دست تیر خلاصی بر پیکره نیمه جان این تپه باستانی بود.
تپه باستانی پوئینک در جدال با بیل های مکانیکی
اگر مهندس اوتیس مخترع بیل مکانیکی می دانست اختراع او چه نقش خطیری در تخریب آثار باستانی و تاریخی و سند هویت ملت ها ایفا می کرد، نمی دانم عطایش را به لقایش می بخشید یا خیر، به هر حال تو گویی جدال تخریب گران و آثار تاریخی نه تنها یک امر دائمی و همیشگی است بلکه با پیشرفت علم، میزان تخریب آثار تاریخی هم افزایش می یابد. تپه باستانی پوئینک که در سال ۸۵ ثبت ملی گردید دارای دیرینه ای در ارتباط با دوره ساسانی تا ایلخانی است. قدمت لایه های زیرین این تپه باستانی از عصر آهن آغاز می شود و تا دوره قاجاریه ادامه پیدا می کند، هسته مرکزی تپه هم در ارتباط با دوره سلجوقی است و با عنایت به این که این اثر ثبت ملی شده است، هر گونه تعرض به این مجموعه ممنوع می باشد.
در جریان راه اندازی کمربندی در سال ۹۸ بخش جنوبی این تپه باستانی به صورت شبانه تخریب شد. احمدی مدیرکل دفتر حفظ و احیای بناها و محوطه های تاریخی وزارت میراث فرهنگی در بازدید از این محوطه تاریخی دخل و تصرف در ضلع جنوبی این اثر را تایید نمود و گفت با استفاده از بیل مکانیکی به بنا صدمه وارد شده است و رد چرخ ها و فعالیت بیل مکانیکی در محل مشهود است.
تخریب تپه تاریخی افرینه لرستان
در سال ۹۹ اهالی روستای افرینه از توابع لرستان خبر از تعرض شبانه عده ای ناشناس به تپه باستانی دادند. این تجاوزگران به فرهنگ و هویت ملی، با بیل مکانیکی تا عمق ۲۰ متری مبادرت به خاکبرداری کردند و بنا به اظهارات اهالی هیچ واهمه ای از شناخته شدن و لورفتن نداشتند. بخشدار سابق معمولان هم در این خصوص به خبرگزاری ایلنا اظهار داشت: تخریب تپه ۵ متر به صورت عرضی و ۲۰ متر به صورت عمودی صورت گرفته و هر آنچه زیر تپه بوده را به یغما برده اند. نکته جالب این جاست که همان روز در کمال خونسردی کمرشکن وارد منطقه شده و بیل مکانیکی و سایر تجهیزات را از محل خارج کرده است.
تپه های باستانی که دیگر باستانی نیستند
تپه باستانی کیاوه در روستای شیخ حیدر از توابع خرم آباد که در سال ۸۸ ثبت ملی شده است و آثاری از دوره های چندگانه قبل از تاریخ نظیر مس و سنگ را درون خود جای داده است، در سال ۹۴ به بهانه ایجاد زیر ساخت آبیاری قطره ای به شدت تخریب شد. تپه باستانی تلوری که در ارتباط با دوران قبل از تاریخ ایران باستان تا دوران های تاریخی بعد از اسلام است و در سال ۸۱ به ثبت ملی رسیده هم به طریق مشابه تخریب شد.
تپه جنگل، گورستان حفاران غیرمجاز
بدون شک یکی از جنجالی ترین پرونده های کاوش غیر مجاز سالیان اخیر در ارتباط با حفاران تپه جنگل بوده است. تپه جنگل، تپه باستانی در ارتباط با دوره اشکانی در شهرستان شوش استان خوزستان است که در سال ۸۰ ثبت ملی شده است. یگان حفاظت متوجه حفاری در تپه جنگل شد اما عمق فاجعه، بیشتر از این حرف ها بود. عمق تخریب بیشتر از ۸ متر در عرض ۶ متر بود و به گزارش شاهدان، حفاران به حوزه آبی تپه رسیده بودند. در مجموع برای این متجاوزان به هویت ملی بیشتر از ۸۵ سال زندان صادر شد که شدیدترین حکم صادر شده تابحال است.
تجارت آنلاین آثار باستانی
مدتی است شاهد فروش بعضی از آثار باستانی نظیر تکه های سفال یا کوزه های باستانی در فضای مجازی هستیم. اخیرا یک پیج اینستاگرامی مبادرت به ساخت و فروش زیورآلات با تکه های سفال یک محوطه باستانی کرد که اعتراض دوستداران میراث فرهنگی را برانگیخت. در بیانیه این مجموعه آمده است که سفال هایی که ما برای ساخت زیورآلات استفاده می نماییم در ارتباط با شهر اصطخر از توابع استان فارس است که قدمتش به دوران ساسانیان بازمی گردد و یکی از بزرگترین شهرهای آن زمان به حساب می آمده که وسعت آن زیاد و تا نزدیکی تخت جمشید ادامه داشته است. سفال های دست سازه ها هم در ارتباط با همین شهر بوده و کار مجموعه هیچ منافاتی با قوانین میراث فرهنگی ندارد و میراث فرهنگی هم از محل جستجو و کاوش ما آگاه است.

این شهر کهن که در سال ۱۳۱۰ در زمره آثار ملی به ثبت رسیده و پیشینه آن به قرن پنجم قبل از میلاد بازمی گردد، اولین پایتخت ساسانیان بوده است. این شهر در طول تاریخ اولین بار توسط اسکندر مقدونی تخریب و بعدها در حمله اعراب تسخیر و به کلی ویران گشت. حالا هم با گذشت هزاران سال همچنان مورد بی مهری قرار گرفته و خاک پامال شده آن توسط عده ای که خویش را دوستدار میراث فرهنگی می دانند غارت می شود.
نگاره ای از ویرانه های برجای مانده شهر اصطخر در سده نوزدهم میلادی غارت وحشتناک تمدن جیرفت
اوایل دهه هشتاد طغیان هلیل رود، سبب هویدا شدن گوری باستانی شد. همین خبر کافی بود تا سوداگران با بیل و کلنگ رهسپار منطقه شوند و خاک آنرا شخم بزنند و هزاران شی تاریخی را به یغما ببرند؛ نتیجه این جنایت تاریخی زمینی شخم خورده با هزاران گودال و صدها گور خالی بود که دیگر هیچ نشانی از تمدن در آن یافت نمی شد. آنچه سوداگران نابود کردند نشانه های تمدن حیرت آوری بود که سرفصل جدیدی در شکل گیری تمدن بشر را رقم می زد.
یوسف مجیدزاده دیرینه شناس پیشکسوت ایرانی به دعوت مسئولین وقت میراث فرهنگی از پاریس به ایران آمد تا عملیات حفاری و کاوشگری منطقه باستانی جیرفت را به عهده گیرد. به عقیده وی، جیرفت حلقه گمشده در تاریخ بشریت به حساب می آید. طی تخریب های وسیعی که صورت گرفته بود، بیشتر از ۴۰۰ کیلومتر در کنار هلیل رود به کلی غارت و تخریب شده بود، اما این تخریب ها فقط در گورستان رخ داده بود. آنچه طی کاوش ها توجه دکتر مجیدزاده را به خود جلب کرد، تپه باستانی در مجاورت این گورستان بود که بعدها مشخص شد معبد بزرگ یک زیگورات پنج هزارساله است. کشف این معبد و الواح آن نشان از تمدنی بود که در هزاران سال پیش خط اختراع کرده بودند و معماری داشتند.

آنچه تاریخ از غارت گران هویت و تخریب گران تاریخ تمدن خواهد پرسید این است که چه بهایی در مقابل این جنایت و تعرض به فرهنگ و تاریخ گرفتند، چه چیزی سبب می شود که افرادی برای کسب مادیات، میراث خویش را غارت کرده و آنرا به بهای ناچیزی به حراج بگذارند، آن هم تمدنی که در طول تاریخ هزاران نفر از فرزندان رشید خویش را در راه حفظ و حراست از خاک، فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم از دست داده است. کسانی که با خون خود خاک تشنه این سرزمین کهن را سیراب کردند و از هر گزندی محفوظ نگه داشتند تا امروز شاهد آن باشیم که هویت، فرهنگ، تاریخ و طبیعت آنرا از درون تکه تکه کنند و به ورطه نابودی بکشانند.
تحقیق و پژوهش: سعید سرشار

منبع: